علی قادری در گفتگو با آناج، به نقش رسانه در دوران دفاع مقدس اشاره کرد و اظهار داشت: در روزهایی که سردار عباسقلیزاده به عنوان غواص در جبههها حضور داشتند بنده به عنوان مسئول تبلیغات لشکر عاشورا شاهد رزم این فرمانده غواصی بودم و لذا امروز دقایقی درباره نقش تبلیغات به صورت اعم و رسانه به صورت اخص صحبت خواهم کرد.
چگونه کار میکردیم؟
وی ادامه داد: در خصوص نقش رسانه در دفاع مقدس باید عرض کنم که گاها با خودم فکر میکنم اگر جنگ در چنین روزهایی رخ میداد چگونه کار میکردیم؟ همین چند روز قبل بود که اتفاقات روسیه رخ داد و در عرض چند ساعت اطلاع رسانی رسانههای غربی و حتی در داخل کشور چنان مطرح میشد که روسیه سقوط کرده است.
فرمانده سالهای دفاع مقدس تصریح کرد: همین مساله نشان میدهد اگر در چنین روزهای جنگ رخ می داد با توجه به ضعف رسانهای ما در مقابل امپراطوری رسانهای قطعا لطمه ما بیشتر از بهره ما بود که نمونه آن را در ماجرای اوکراین و حوادث روسیه هم دیدیم.
وی ادامه داد: زمان جنگ در سطح ملی صداوسیما را داشتیم و در سطح استانی هم به صورت محدود صداوسیما و خبرنگاران فعال بودند که چه در زمان نبردها در خط مقدم و چه در پشت جبهه با امکانات محدود صداوسیما تولید محتوا میکردند اما در جای خود تاثیرگذار بودند.
کار بسیار ماندگاری شد…
قادری با اشاره به خاطرهای عنوان کرد: اواخر جنگ در عملیات بیت المقدس ۲ و ۳ که در منطقه ماهور و عمق خاک عراق انجام میگرفت و لشکر عاشورا هم با توجه به تغییر تاکتیک در این عملیات شرکت داشت و در این عملیات هم صداوسیمای استان و هم تبلیغات لشکر برنامهای آماده کردند.
وی افزود: اعلام عملیات بیت المقدس ۲ توسط صداوسیمای آذربایجان شرقی در رسانه ملی پخش شد، در آن عملیات از ابتدای شروع تا شکستن خطوط و آوردن اسرا به پشت جبهه به صورت تصویری ضبط شد. همان ویدیوی ضبط شده به اکیپ مستقر در بانه و سپس صداوسیمای مرکز رسانده شد و اخبار این عملیات توسط تبلیغات لشکر و صداوسیمای استان پخش شد که کار بسیار ماندگاری هم شد.
تسویه من را بدهید بروم
وی ادامه داد: جا دارد اینجا هم یادی کنیم از شهید خبرنگار شهید محمدتقی درخشان که در آن عملیات کمک فیلمبردار بود، در عملیات بیت المقدس ۳ در خودرویی که بودیم مورد حمله دشمن قرار گرفتیم ترکش به شاهرگ شهید درخشان برخورد کرد.
قادری تصریح کرد: جالب است که برادر شهید درخشان هم قبلا شهید شده بود و ما به همین دلیل در عملیات بیت المقدس ۲ شهید محمدتقی درخشان را به خط مقدم نبردیم اما وقتی از عملیات برگشتیم به من گفت که تسویه من را بدهید تا بروم، من نیامده بودم که اینجا بماند من آمده رفتن به عملیات و ادامهراه برادرم بودم اگر من را به خط مقدم خواهید برد اینجا بمانم اگر نه که تسویه من را بنویسید تا به یکی از گردانها بروم. قبول کردیم که بماند و در عملیات بیت المقدس۳ شهید شد.
برای امام دعا کنید
وی ادامه داد: جالب است که بعد از عملیات به تبریز برگشتیم و قرار شد برای عرض تسلیت به خانه این شهید برویم، همه بچهها تحت تاثیر بودند و گریه میکردند اما پدر شهید به ما با حالت عجیبی گفت اصلا گریه نکنید، من میدانستم که محمدتقی شهید میشود وقتی که امام (ره) بیمار بودند و حاج احمد در تلویزیون از مردم خواست که برای امام دعا کنند من احساس کردم خطر امام را تهدید میکند. نماز شب خواندم و به همسرم گفتم بیا عهدی ببندیم که اگر خطری جان امام را تهدید میکند جان محمدتقی و محمدعلی را فدیه سلامتی امام (ره) کنیم و وقتی محمدعلی و محمدتقی را راهی جبهه میکردم میدانستم که اینها شهید خواهند شد.
قادری با بیان اینکه در بحث محیطی لشکر عاشورا رسانههای موجود مانند اطلاعات، کیهان، جمهوری اسلامی شناخته شده بودند، گفت: شهرهایی که عقبه لشکر به آنها نزدیک بود مانند اهواز و دزفول مسئولین تبلیغات با هماهنگی تبلیغات قرارگاه به آنجا میرفتند و تعدادی روزنامه در آنجا پخش می شد، پیوستهایی در روزنامه هم بود که ویژه دفاع مقدس بود و اطلاعات جبهه در آن درج میشد و یا کتابچهای به نام مکتب جبهه را داشتیم که هم بُعد اعتقادی و تبیینی و هم اخبار در آن درج می شد.
دیگر بس است!
رزمنده لشکر عاشورا ادامه داد: در خط مقدم چه در دوران عملیات و چه در دوران پافند نقش رسانه مهم بود، مثلا بلندگوهایی آماده میشد و با فاصله در خاکریزهای خط مقدم گذاشته میشد و پیامهایی از طرف خودی به سربازان عراقی پخش میشد البته عراقیها هم چنین کاری را میکردند و از بلندگوها آهنگ خوانندگان آن زمان را پخش میکردند و یا هواپیماهای عراقی بر فراز آسمان حرکت کرده و اطلاعیههای تهدیدآمیز را پخش میکردند.
وی با اشاره به خاطرهای در خصوص استاد شهریار گفت: آن موقع ما تصمیم داشتیم که یک بار استاد شهریار را به لشکر بیاوریم که به ما گفتند بعید است استاد به لشکر بیاید، گفتم چرا گفتند خیلیها به استاد میگویند که تو شعری مثل علی ای همای رحمت گفتهای و از این طرف هم برای خطبههای آقای هاشمی رفسنجانی و دست مجروح آقای خامنهای شعر گفتهای دیگر بس است شعرهایت را نابود کردی. به من گفتند اگر موفق شوی که استاد را به لشکر ببری همان افراد میبینند که استاد شهریار چه تاثیری خواهد گذاشت.
وقتی استاد آمدند…
قادری توضیح داد: ما به خانه استاد رفتیم و آقای رنجبر ما را معرفی کرد و گفت دوستان میخواهند به لشکر بروید استاد تا این مساله را شنید گفت من تمام شعرها درباره دفاع مقدس و مقامات را گفتهام و دیگر به لشکر نمیآیم، هرقدر اصرار کردیم جواب نگرفتیم. موقع خداحافظی گفتم امکان دارد دو دقیقه تنها حرف بزنیم قبول کرد.
وی گفت: من گفتم استاد لشکر ما در آستانه عملیات است و قطعا در این عملیات شهید خواهیم داشت من چطور به این بچههای در آستانه شهادت بگویم استاد شهریار دعوت شما را قبول نکرد؟ استاد به گریه افتاد و گفت می آیم و اتفاقا آمد و شب بسیار ماندگاری شد و کسانی هم که به استاد انتقاد میکردند که شعر نگوید کنار کشیدند.
وی ادامه داد: اینها مسائلی بود که در حوزه عملکرد رسانهای و تبلیغات مشهود بود، اگرچه امکانات کم بود اما با ایثار و از خودگذشتگی این راه را به خوبی پیش بردند.
انتهای پیام/

سلامسپاهعاشورابایداشعارترکیو
فارسیاستادشهریاررادرمهدکودکها
ومدارسرسمیخودتدریسو
تکثیرنمایدبورولورسیلتکانقلابیمز
دوروالماقدادیرمنجلابیمزو..