به گزارش سرویس اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی آناج، از یک ماه مانده به عید جنبوجوش عجیبی در میان مردم آذربایجانشرقی دیده میشود؛ در این یک ماه مردم علاوه بر نظافت و خرید رسومات زیبای زیادی دارند، که به اجرای آن میپردازند. اگرچه این روزها این رسم و رسوم زیبا کمرنگ شده اما مگر کسی میتواند فرهنگ و هویت مردمی که عاشق نوروز و رسوم پیش از آن هستند را بگیرد؟ مردم آذربایجانشرقی از قدیم الایام نوروز را جشن بزرگی میدانند و به همین دلیل هم از یک ماه قبل از آغاز فصل بهار آئین و رسوم خاصی برای رسیدن نوروز را تجربه میکنند که یکی از این آئینها چهارشنبه آخر سال یا «آخیر چرشنبه» نام دارد.
معلوم نیست رسم چهارشنبه سوری از چه زمانی آغاز شده و پیشینه آن در درازای تاریخ ناپیداست اما پیشینه عید نوروز حداقل به پنج هزار سال قبل برمیگردد، نوروز شاهرگ فرهنگ ایران و آذربایجان است و به همین دلیل آئینهای زیادی دارد. از اهمیت نوروز در آذربایجان همین را بگوئیم که تا همین ۵۰ سال قبل اگر کسی در عید نوروز یک نفر را نمیدید تا زمان آغاز برداشت محصول هر زمانی که آن فرد را ملاقات کرد، عید نوروز را به او تبریک میگفت.
از «قورشاخ ساللاماخ» تا «چرشنبه ننه»
برای بررسی چهارشنبه آخرسال در آذربایجان حتما باید آئینهای اسفندماه در آذربایجانشرقی را بررسی کنیم. در آذربایجانشرقی هر چهارشنبه اسفندماه یا بایرام آیی هرکدام رسوم خاصی داشت؛ سوچرشنبهسی ( چهارشنبه آب)، اودچرشنبهسی ( چهارشنبه آتش)، یئلچرشنبهسی (چهارشنبه باد) و توپراقچرشنبهسی ( چهارشنبه خاك) که از چهار عنصر سازنده آفرینش الهام گرفته شدند از رسومات آذربایجان بودند که این روزها فقط چهارشنبه آخرسال یا همان اودچرشنبهسی باقی مانده است.
در چهارشنبه سوری خانوادهها دست کودکان را گرفته و به بازاری که معروف به چرشنبه بازاری بود، برده و برای آنها آینه و شانه میخریدند. برای دختران آداخلی یا همان نامزد در بسیاری از نقاط آذربایجان خونچا(خوانچه) که متشکل از لباس، آجیل و هدیه بود، میبردند. همچنین بعد از شام بچهها یا جوانان شال را از روزنهای که در سقف خانه بود، آویزان میکردند و صاحب خانه هم در جواب داخل این شالها پول، تخم مرغ یا جوراب میگذاشت که به این رسم شال ساللاماخ یا قورشاخ ساللاماخ میگفتند.

در آذربایجان رسم بود که در این شب آتش روشن کنند و هفت بار از روی آتش پریده و شعرهایی میخواندند تا نحسی و بیماری از خانواده دور باشد. همچنین مادر خانواده از زغالی که از آتش باقی مانده بود، خطی روی دیوار میکشید و میگفت این را حساب کردیم تا قضا و بلا دور باشد و بعد هم خاکستر آتش را به آب میریختند.
تسلی به خانوادههای داغدار در چهارشنبه آخرسال
اگر کسی از فامیل یا همسایه سوگوار بود حتما اجازه گرفته و از آنها دعوت میکردند که از عزا خارج شوند اما اگر کسی تازه عزیزش را از دست داده بود به احترام آنها آتش روشن نمیکردند و بیرون از خانه شادی خود را نشان نمیدادند.
یکی از رسوم زیبای چهارشنبه آخرسال در آذربایجان چرشنبه خاتین یا چرشنبه ننه بود که مادر خانه در این شب بعد از آنکه خانه را تمیز کرده و سبزی عیدش را سبز کرده بود با آب و آرد روی دیوار نقش خورشید ، ماه و ستاره میکشید که به چرشنبه خاتون معروف بود و نمادی از مبارک شدن چهارشنبه آخرسال بود.

در آذربایجان رسم بود که در چهارشنبه آخرسال کسانی که میخواستند ازدواج کنند یا آرزویی داشتند در خانه یا سر کوچه فالگوش می ایستادند و اولین نفر هر حرفی که میزد، جواب آرزوی اینها بود و به همین دلیل تاکید بر این بود که از شادی و خوشی صحبت شود.
ترقه و البمبها سنخیتی با آئین چهارشنبهسوری در آذربایجان ندارد
رسم بود که دختران روز چهارشنبه قبل از طلوع آفتاب از آب جاری پریده و میخواندند: آتیل باتیل چارشنبه/بختیم آچیل چارشنبه و یا قیچی با خود برده و آب را قیچی میکردند تا مریضی و کسالت دور باشد. همچنین مادر خانواده کوزه جدیدی را از آب پر کرده و به چهار طرف خانه میریخت که به این آب چرشنبه سویی میگفتند.
در قدیم با در چوب پنبه و گوگرد ترقههای کوچکی درست میکردند که نه صدای خیلی بلندی داشت و نه موجب آسیب به خود و دیگران میشد اما ترقههایی که در حال حضر وجود دارد هیچ سنخیتی با آئین چهارشنبه سوری در آذربایجان ندارد.
نگاه به فرهنگ و رسوم چهارشنبه سوری در آذربایجان نشان میدهد تمام آئینهای این روز بر محور خانواده، امید به آینده و خوبیها و سادگی مراسمات آن تاکید دارد، موضوعی که در سالهای اخیر رنگ باخته و جای خود را به تجمل گرایی و شادیهای غیرواقعی مانند استفاده از ترقههای خطرناک داده است.

حیف از این سنت های زیبا که فراموش می شوند