• امروز : شنبه, ۱۵ آذر , ۱۴۰۴
  • برابر با : Saturday - 6 December - 2025
مروری بر وصیت شهید سید جلال جارالمسجد؛

شهیدی که حقوقش را وقف کمک به نیازمندان کرد

  • کد خبر : 95211
  • ۲۲ آذر ۱۴۰۳ - ۰:۴۰
شهیدی که حقوقش را وقف کمک به نیازمندان کرد
در سوگ من پيراهن سياه نپوشيد و ضمنا مبلغ ۲۰۰۰۰ هزار ريال (دوهزار تومان) که در هر ماه از سپاه مي‌گرفتم گرفته، بين طبقه محرومين تقسيم کنيد. مثل اين‌که من پولي در خانه دارم و آن مبلغ را هديه مسجد حاج جعفر دائي مي‌کنم تا مصرف و خرج مسجد بنمايند.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «آناج»، شهید پاسدار سید جلال جارالمسجد، از بسیجیان مسجد آیت‌الله شهیدی، به تاریخ تولد فروردین‌ماه ۱۳۳۱ در تبریز و شهادت بیستم آذرماه ۱۳۶۱ در گیلانغرب در وصیت خود چنین وصیت خود چنین می‌نویسد:

بسم الله الرحمن الرحيم

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصبر والصلوةِ إِنَّ‌اللَّهَ مَعَ‌الصَّابِرِينَ وَلَاتَقُولُو لمِنْ يُقْتَلْ في‌سَبِيلِ‌اللهِ أمْواتٌ بَلْ أَحْيَاء ولكن لا تشعرون»

آيا جنگيدن با کساني‌که کفر مي‌ورزند و از گروه کافرانند و در راه ضلالت و گمراهي گام برمي‌دارند بر ما واجب نيست؟ به‌خدا سوگند! جنگيدن با مخالفين اسلام بر ما واجب و هرگونه مسامحه و سستي در آن معصيت است. بيائيد تا با ظلم و بي‌ديني با سلاح مکتب‌مان بجنگيم تا دين خدا را در روي زمين مستقر کنيم و پرچم توحيدي لا إله إلا‌الله را در سراسر جهان باهتزاز در آورديم و به سوي خدا حرکت کنيم و از خشم او در پناه رحمتش و از عذابش در پناه آمرزش او و از عدل او در پناه فضلش در راه واضح و روشني که در پيش ما قرار داده برويم و قيام کنيم به امري که که به ما تکليف نمود است. «وقاتلوهم حَتَّى لاتکون فتنه و تکون الدين الله»

من بر اساس وظيفه و مسئوليتي که حس نموده بودم به امر امام عزيزمان لبيک گفته و در راه خدا براي پاسداري از انقلاب اسلامي که خون‌هاي پيش از ۱۶۰ هزار (يکصد و شصت هزار)  شهيد و مجروح است به جبهه آمدم تا به جنگ عليه کفار و دشمنان اسلام بپردازم.

مادرم ممکن است وقتي اين نوشته را مي‌خوانيد ديگر نباشم و بعداز شنيدن خبر شهادتم انتظار دارم که گريه نکني و به خواهرانم بگو در سوگ من اشک نريزند که دشمن شاد مي‌شود و اين‌کار اجر شما را در پيشگاه خداوند متعال کم مي‌نمايد و همچون کوه مقاوم و استوار باشيد که خداوند با صبرکنندگانست« ان الله مع الصابرين».

پدر مهربانم! از شما تشکر مي‌کنم که چنين فرزندي را بزرگ کردي و به امر امام لبيک گفتي و به جبهه فرستادي تا در مقابل کفار و دشمنان اسلام جهاد کند و خونش را نثار اين راه که راه الله است بکند. پدرجان! اميدوارم که خدا اين هديه ناقابلت را قبول کند و در رحمت خود قرار دهد و از تو تقاضا دارم به شهادت من ناراحت نباشيد و در سوگ من پيراهن سياه نپوشيد و ضمنا مبلغ ۲۰۰۰۰ هزار ريال (دوهزار تومان) که در هر ماه از سپاه مي‌گرفتم گرفته، بين طبقه محرومين تقسيم کنيد. مثل اين‌که من پولي در خانه دارم و آن مبلغ را هديه مسجد حاج جعفر دائي مي‌کنم تا مصرف و خرج مسجد بنمايند.

بالاخره خانواده عزيزم حدود ۱۲ ساعت به عمليات باقي مانده است و ممکن است همان‌گونه که من احساس نموده‌ام اگر خدا بخواهد به درجه رفيع شهادت نائل خواهم آمد چون يک‌شب به عمليات مانده خوابي ديدم که در يک خانه عجيبي و در يک خانه زيبائي با شما هستم و در همين شب بود که خودم را در مشهد‌مقدس با شما اهل خانواده‌ام ديدم، از اينها بگذريم.

برادران مهربانم هوشيار باشيد و به غير اسلام و قرآن به چيز ديگري فکر نکنيد که هر چه خير و صلاح انسانست در اين کتاب آسماني نهفته است و شما نيز سعي کنيد که راه خدا را ترويج نمائيد و در اين راه از جان و مال خويش دريغ نفرمائيد و در به ثمر رساندن انقلاب هميشه کوش باشيد.

خواهرانم از شما مي‌خواهم آن‌چنانکه من توانستم راه چنيني را طي کنم شما هم راه زينب را به بپيمائيد، حجاب و عفت‌تان را سر لوحه خود قرار دهيد و پيوسته زينب‌گونه زندگي و مبارزه کنيد و از شما مي‌خواهم که مادرم را تنها نگذاريد.

و اي دوستان و برادران پاسدارم! بعد از شنيدن خبر شهادت من هيچ ناراحت نشويد، همچين نهال انقلاب اسلامي براي سيراب شدن احتياج به خون دارد و ما بايد تا آزادي قدس‌عزيز به«هل من ناصر امام» لبيک بگوئيم و اين درخت نوپاي اسلام را با خون خود سيراب کنيم. از شما مي‌خواهم در کارهايتان کوشا بوده و به چيزي غير اسلام فکر نکنيد که پيروزي‌اش نزديک‌ست و همانطور که آرزوي همه ماست اين انقلاب را به رهبري قائدعظيم‌الشان‌انقلاب حضرت‌آيه‌الله امام‌خميني به‌دست حضرت مهدي (عجل‌الله تعالي فرجه‌الشريف) خواهيم سپرد.

و ضمنا از تمامي اهل خانواده‌ام مي‌خواهم که مرا حلال کنند و از همه برادران پاسدارم و دوستان عزيزم مي‌خواهم مرا حلال کنند تا بيشتر مورد رحمت خداوند سبحان قرار بگيرم.

خدايا! از تو مسئلت دارم که بي‌نهايت گناه کردم اميدوارم که گناهانم را ببخشي؛ به درستي‌که «ان‌الله‌يغفرالذنوب جميعا» خدايا از تو مسئلت دارم که تا انقلاب حضرت مهدي(عج) امام عزيزمان را در کِنف حفظ و حمايت خود داشته و رزمندگان اسلام را بر سپاه کفر در تمامي جبهه‌ها  پيروز گرداني و خانواده عزيزم را از صابران قرار دهي.

 

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

جبهه‌گيلا نغرب ۱۳۶۰.۰۹.۱۹ ساعت ۴ بعدازظهر

 

 

انتهای پیام/

لینک کوتاه : https://anaj.ir/?p=95211

برچسب ها

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.