به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «آناج»، علی مهتدی از فعالان رسانهای در یادداشتی نوشت: برای بررسی تحولات سوریه ۲ مسئله را باید همزمان پیگیر شد؛ آینده و گذشته! آینده بهشدت غیرقابل پیشبینی است، اما میتوان در مورد گذشته صحبت کرد.
سؤالات مهمی که در اذهان مردم است را اگر مروری کنیم، بهچند سؤال فراگیر میرسیم که عبارتاند از:
۱_ ایران، سوریه و بشار اسد را فروخت؟
یک مثال تاریخی بزنم؛ ایران در بحبوحه فتنه اول تکفیریها وقتی داعش به اربیل رسید، به درخواست بارزانی پاسخ مثبت داد؛ بارزانی که درخواست اول ایران را رد کرد و بهسمت آمریکاییها چرخید و آمریکاییها او را پس زدند و دوباره سمت ایران آمد؛ وقتی ایران با رفقای ناباب خود اینگونه پهلوانانه برخورد میکند، با سوریهای که رابطه چندین ساله راهبردی دارد، معامله میکند؟! آنوقت سوریه را به چه کسی بفروشد؟! ترکیه؟! تکفیریها؟! آمریکا؟! و….
#عاقل_باشیم، از طرفی ایران بارها به بشار درمورد مواضع دفاعی ناقص و غلط در حومه ادلب که مرکز تجمع تروریستها بود اعتراض کرده بود، اما گوش شنوایی وجود نداشت (بشار اعتماد بیشتری به روسیه داشت تا به ایران)
۲_ چرا ایران در جنگ اخیر دخالتی نکرد؟
ایران در فتنه قبلی شامات به درخواست رسمی مقامات سوریه حضور پیدا کرد و بعد از پاکسازی گروههای تکفیری، بسیاری از نیروهایش را از سوریه خارج کرد؛ حضور مجدد ایران نیازمند درخواست رسمی سوریه بود، درخواستی که علیرغم اصرار ایران، بههر دلیلی دولت سوریه از ارائه آن امتناع نمود؛ حتی گفته میشود در اوج ناامنی کامل علی لاریجانی برای اتمام حجت به سوریه میرود که خب نتیجه مطلوبی نداشت.
نکته جالب این است حتی در ساعاتی که دمشق سقوط کرد، نیروهای ایرانی و افغانستانی از قبل مانده در سوریه در حمص، در حال جنگیدن بودند و حتی شهید هم دادند!!
۳_ چرا ارتش سوریه و مردم نجنگیدند؟!
بعد از توافق آستانه در سال ۲۰۱۷ بزرگترین نعمتی که جبهه مقاومت به سوریه و بشاراسد اعطا نمود، استقلال و آزادی عمل بود؛ اسد فرصت داشت اشتباهات گذشته رو اصلاح کند؛ ایران بارها نسبت به وضع بیثبات سوریه هشدار داده بود؛ امرای استانهای فاسد قرار بود عوض شود اما نشدند؛ اصلاحات اقتصادی و رفع فسادی در کار نبود؛ لذا مردم ارزش افزودهای از بشار ندیدند، بهخصوص نیروهای نظامی که جزو فقیرترین اقشار جامعه بودند؛ البته بعد از دیدار بشار با زعمای عرب از امارات و عربستان، قولهایی به بشار داده شد که در صورت عبور از ایران، امتیازات اقتصادی قائل توجه می گیره، گویا بشار هم با این مسئله همراه میشود؛ حتی در جریان نبرد اخیر، وزارت کشور سوریه اجاره منزل به ایرانیها را ممنوع کرده بود؛ عملا اسد از ایران عبور کرده بود ولی ایران تا آخرین لحظات تلاش کرد او را همراه کند!
۴_ آیا خون شهدای مدافعان حرم تباه شد؟!
اگر قرار بود حرم حضرت زینب (س) را تحویل بدهیم چرا دفعه قبل ندادیم؟! ما دور قبل با توحشی بهنام داعش روبرو بودیم که با رویکرد النصر بالرعب جلو میرفت، سر میبرید و تولید نفرت میکرد؛ تا چند کیلومتری حرم حضرت زینب (س) آمد و تهدید به تخریب حرم میکرد. از همان اول هم ادعای اشغال ایران را در سر میپروراند (داعش خراسان را بهوجود آورده بود)، از طرفی هیچ گروه مردمی همچون حشدالشعبی یا جیش الوطنی را در مقابل خود نداشت فلذا حضور نیروهای ایرانی در سوریه لازم و واجب بود تا جلوی این گروه تکفیری گرفته شود، حالا بماند تروریستها تا ۵۰ کیلومتری مرز ایران هم رسیدند و چند عملیات مثل حمله به مجلس را هم انجام دادند.
همه اینها وجوب جوانان جانبرکف ایرانی در صحنه نبرد را جدیتر میکرد، البته بدین معنی نیست که تروریستهای تکفیری فعلی متحول شدند، همان هستند که هستند حتی اگر تعهد دهند!
۵_ نیروی قدس در زمان شهید سلیمانی از الان قویتر و بهتر عمل کرد!
یک نگاهی به وضعیت منطقه بیندازیم متوجه میشویم که جریان مقاومت در داخل و خارج ایران از زمان شهید فرودگاه بغداد قویتر است؛ چطوری؟!
نه دکتر پزشکیان، مثل روحانی غربزده است و نه تیم غربگرا در دولت و رسانه مثل آن موقع قدرت داره، نه مردم مثل اون زمان عطش مذاکرات رو دارند؛ ازطرفی این روزا و بعد از بمباران تهران توسط اسرائیل، مردم ارزش قدرت نظامی و موشک رو بهتر و بیشتر فهمیدهاند، فلذا سیستم از قبل قویتره، البته که احتمال خطا در محاسبات و تحلیل همیشه وجود دارد و #ما_فکر_نمیکردیم و #غافلگیر_شدیم رو ندید نمیگیریم،
