• امروز : دوشنبه, ۲۴ آذر , ۱۴۰۴
  • برابر با : Monday - 15 December - 2025
حاشیه‌نگاری آناج از تریبون‌های آزاد انتخاباتی تبریز؛

شهر در تسخیر مردم

  • کد خبر : 84842
  • ۰۱ تیر ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۴
شهر در تسخیر مردم
این روزها، خیابان‌های اصلی شهر را که می‌بینم، صدای مردم بلندتر شنیده می‌شود. بلندگو میان مردم دست به دست می‌شود  و بعضا درد و دل‌ها، نیازی به میکروفون ندارند و صدای بغض مردم در جمعیت می‌پیچید. دانشجویان این روزها شهر را قرق کردنده‌اند؛ محل‌های شلوغ شهر تبریز مثل ائل‌گلی، سنگ‌فرش ولی‌عصر، ارگ  و بازار تاریخی تبریز از محل‌هایی است که بیشترین محل‌های گفتگو و تریبون آزاد را بخود اختصاص داده است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «آناج»، تریبون‌ها و گفتگوها در تبریز معمولا دیرپز هستند!! مثل آبگوشت‌ لذیذشان که زمان زیادی می‌خواهد تا بار بیاید.

مجری شروع می‌کند و دقایقی طرح مساله می‌کند، مردم کم کم جمع می‌شوند تا ببینید معرکه‌گیر داستان کیست.

 

اول پچ‌پچ ها و صحبت های درگوشی شروع می‌شود؛ عده‌ای به صحبت های اولیه مجری پوزخند می‌زند و چشم و ابرو بالا می‌اندازند و دندان قرچ می‌کنند که ناگهان پیرمردی پلاستیک بدست از وسط جمعیت فریادی از نداشتن اولیات می‌زند و نگاه جمعیت را به سمت خود می‌کشاند. مجری زرنگ است و سریع میکروفن بی‌سیم را به سمتش می‌برد، پیرمرد سپید موی می‌گوید صدایش بلند است و میکروفن نمی‌خواهد و ادامه میدهد که “چرا قرار نیست از گرانی تموم بشیم؟! همین وسایل این دو تا پلاستیک رو میدونی چند گرفتم؟!” بقیه برای او کامنت تاییدی می‌گذارند و از سختی‌های زندگی روزمره می‌گویند. از اینکه پول را برای خرید ماشین با کلی مصیبت جمع می‌کنند ولی ناگهان همه چیز دو برابر می‌شود و گیم‌آور. آبگوشت کم‌کم دارد بار می‌آید!

 

مجری زرنگی‌اش گل کرده و با مهندسی خوبش بحث را هدایت می‌کند، حالا نوبت حل درد است، عده ای هنوز می‌گویند درمانی وجود ندارد و #رای_بی‌رای را فریاد می‌زنند و عده‌ای از همان مردم سفت و محکم می‌گویند وطن مثل خانه و خانواده است و باید اصلاح‌اش کرد و نمی‌توان کنار ایستاد تا تخریب شود. عده ای از کنارِ جمعیتِ صد نفره ایستاده، بی تفاوت رد می‌شدند و بعضا تیکه‌ای نثار دست‌اندرکاران برنامه می‌کردند!

 

همان وسط که میکروفن دست به دست می‌شود، گعده‌های چند نفره اطراف هم جذاب است، مرد میانسالی که تند و آتشین صحبت کرده، حالا در میان چند نوجوان گیر افتاده و مجبور است به سوالاتی که در ذهن نسل جدید ایجاد کرده، پاسخ مبسوط و مفصل دهد گویی ذیل حدیث تفسیر می‌خواند! دخترکی با شالی آویزان بر شانه از زن،زندگی، آزادی می‌گوید و یاد کشته‌های ۱۴۰۱ را بزرگ می‌پندارد، حرفش که پایان می‌رسد، منتظر گعده نمی‌ماند و سریع جمع را ترک می‌کند؛ نمی‌دانم شاید حوصله گفت‌‌و‌گو را ندارد، ولی عموم مردم تشنه گفت‌و‌گو هستند و نمی‌گذارند برنامه را که بایستی که یک ساعت پیش به پایان می‌بردیم را تمام کنیم.

 

حسرت می‌خورم که چرا مسؤلین قدر این مردم را نمی‌شناسند و بعضا حوصله شنیدن درد و دل ندارند.

وسایل تریبون را جمع می‌کنیم، گعده های رفقای بسیج دانشجویی پیرامون نقاط ضعف و قوت برنامه هنوز ادامه دارد و قرار است تصمیم بگیرند فردا کجای شهر معرکه بگیرند! بسیج دانشجویی زمینه‌ای شده که شهر صدای مردم شود. شهر در تسخیر مردم است.

 

انتهای خبر /

 

لینک کوتاه : https://anaj.ir/?p=84842

برچسب ها

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.