به گزارش خبرنگار سرویس ورزشی پایگاه خبری تحلیلی «آناج»، محمدرضا زنوزی مطلق که اوایل سال ۱۳۹۷ به عنوان یکی از بزرگترین سرمایهداران کشور و خطه آذربایجان و تجربه سالها تیمداری در گسترش فولاد با وعدههای بزرگ از قبیل قهرمانی در لیگ برتر و آسیا طی سه سال تا ساخت استادیوم اختصاصی مالک باشگاه تراکتور شد، اکنون پس از ۶ سال در این باشگاه بزرگ و مردمی به ته خط رسیده است.
زنوزی که با ریختوپاشهای بیحسابوکتابش و جذب مربیان و بازیکنان بزرگ ملی و خارجی در شروع کارش در تراکتور محبوبترین چهره در این تیم به شمار میآمد و القاب «آتا»، «گادفادر»، «آبراموویچ وطنی» را هم از هواداران و رسانهها گرفته بود، اکنون به جرات میتوان گفت به یکی از منفورترین چهرهها در تراکتور تبدیل شده است.
اشتباهات مدیریتی مکرر و تبدیل این باشگاه به یک آزمایشگاه و دهنکجیهای بیپایان به طرفداران به عنوان مالکان حقیقی این تیم در طول ۶ سال گذشته، آستانه تحمل هواداران را سرریز کرده و آنها دیگر حضور چنین مالکی را بر سر تیم خود برنمیتابند. حتی خبر صدور مجوز حرفهای تراکتور برای فصل آینده که روز گذشته اعلام شد نیز نتوانسته از شدت نفرت پرشورها بکاهد.
البته زنوزی در تراکتور نه تنها محبوبیت که بلکه اعتبارش را نیز از دست داده است؛ کسی که با شعار «سالار فقط تراکتور است» کلید مالکیت تیم محبوب فوتبال آذربایجان را تحویل گرفت اما در طول ۶ سال زمامداریاش همه چیز و همه کس در این تیم سالار شد جز تراکتور! از بازیکن، مربی و واسطه و حتی خبرنگار و رسانه خاص تا مشوقین یا لیدرها.
در این میان، ابراز تمایل مالک متمول به تیمداری در مشهد که به دنبال اعلام تصمیم او بر واگذاری تراکتور از زبان هوشنگ نصیرزاده در رسانه رسمی این باشگاه منتشر شد، در شرایطی که وی همواره از باشگاهداری در زادگاهش به عنوان یک وظیفه اجتماعی دم میزد، حیرتانگیز بود و مو را بر تن هر هوادار این تیم سیخ میکند!
پشت کردن آشکار به تیم و دیار خود که بازخوردهای منفی بسیار گستردهای داشته و میتوان آن را به مانند ریختن بنزینی روی آتش نفرت تیتیها تشبیه کرد. مضاف بر اینکه افشای پوچ و غیرواقعی بودن دیگر ادعاهای زنوزی مبنی بر ایجاد زیرساخت و امکانات سختافزاری برای تراکتور که همیشه پز آن را میداد نیز این آتش را شعلهورتر کرده است.
واقعیت این است که تیمداری محمدرضا زنوزی در تراکتور در طول شش سال گذشته که تنها حاصل و دستاورد آن یک قهرمانی در جام حذفی بوده، با انواع و اقسام ناکامیها و ایجاد شکافهای عمیق در میان باشگاه و هواداران و حتی دو دستگی در بین خود هواداران، در حقیقت برای این تیم و دوستداران پرشمارش حکم یک جام و هزار زهر داشته است.
مالکی که ادعا میکرد پس از پنج سال حضور در تراکتور به بلوغ مدیریتی رسیده، بعد از این ادعا سقوط تلخ و عجیبی داشت و اکنون کارش به واگذاری کشیده است. اتفاق تکراری که با توجه به حجم اعتراضات هواداران اینبار به نظر میرسد جدیتر از همیشه بوده و بایستی عصر حاکمیت زنوزی در تیم پرطرفدار فوتبال آذربایجان را تمام شده دانست.
انتهای خبر/
