به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «آناج»، امروز زمین با گردش خود، رسیده است به کتاب امامت؛ فصل ششم، سطرهای اندوه مدینه. روزگاری که کمی از ستیز بیهوده بنی امیه و بنی عباس ، تنها فاتح میدان های فضیلت ، صادق آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) بود که در امنیتی مغتنم، تشنگان معارف را سیراب می کرد ولی امروز از این ماتم جانکاه در سینه های منبر و قلب کرسی تدریس، خاکستر خاکستر حسرت می روید. راستی، پر فریب تر از منصور(لعنه الله علیه) شیطانی نیست که زهر خود را چنین بریزد و لعنت های همیشه را برای خود گرد آورد و تاریخ ، ارجمند تر از مکتب امام صادق ( علیه السلام ) سراغ ندارد و ستارگان فقاهت، تفسیر، کلام و طب تابندگی خویش را مدیون ششمین پیشگام روشنگری اند.
کاظم آل محمد(ص) ستاره ای دیگر از منظومه الهی است که درخشش وجودی اش، انعکاس فضیلت های همه نیک سیرتان تاریخ به شمار می آید وسجده های طولانی و چشمان بارانی اش، از عشقی پایدار و ایمانی عمیق به ساحت قدس ربوبی حکایت می کند.
ابوعبدالله جعفر بن محمد علیهالسلام معروف به «امام جعفر صادق» (۸۳-۱۴۸ ق)، فرزند امام باقر علیهالسلام و امام ششم شیعیان است. امام صادق علیهالسلام در سن ۳۱ سالگی به امامت رسید و مدت امامت آن حضرت ۳۴ سال و طول عمر ایشان ۶۵ سال بوده است.
امامت امام صادق همزمان با سالهای پایانی حکومت بنیامیه و سالهای آغازین حکومت بنیعباس بود. از آنجا که حکومت امویان در این سالها رو به ضعف و سقوط میرفت و عباسیان نیز استقرار پیدا ننموده بودند و در ابتدای حکومت خود منش سرکوب را نداشتند، به امام صادق علیهالسلام فرصتی دست داد که نهضت علمی و فرهنگی بزرگی را شروع نماید و پایههای علمی مکتب شیعه را محکم کند.
ابوعبدالله جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب (علیهم السلام)، فرزند امام باقر علیه السلام، بنا به نقل برخی منابع، در ۱۷ ربیع الاول سال ۸۰ هجی و به نقل منابع دیگر، در سال ۸۳ هجری و در مدینه به دنیا آمد.
نام مادر ارجمند آن حضرت، فاطمه معروف به امفروه دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر مى باشد.
معروف ترین کنیه آن حضرت، «ابا عبدالله» است که در احادیث منقول از ایشان، بسیار به چشم می خورد. ابا اسماعیل و ابا موسی دو کنیه دیگر ایشان هستند که اباموسی را فقط شیعه به کار می برد، و این کنیهها به اعتبار فرزندان امام بوده که این اسامی را دارا بودند
امام صادق علیه السّلام در میان اهل سنت، از نظر روایت حدیث و فقاهت و افتاء، از موقعیت شامخى برخوردار بوده، به طورى که او را از شیوخ مسلّم ابو حنیفه و مالک بن انس و شمار فراوانى از محدثان بزرگ زمان خود به شمار آوردهاند. مالک بن انس، رئیس مکتب فقهی مالکی از جمله کسانى است که مدتى در محضر امام صادق علیه السّلام تلمذ کرده است.
در سال ۱۱۴ قمری امام باقر علیه السلام به شهادت رسید و امامت به امام صادق علیه السلام منتقل شد. مطابق با نقل ارشاد شیخ مفید، امام باقر علیه السلام آن حضرت را آشکارا و علنی به امامت منصوب نمود.
هشام بن سالم از آن حضرت نقل کرده است که چون هنگام وفات پدرم شد، فرمود پسرم جعفر به تو سفارش می کنم که نسبت به اصحاب من خوش رفتار باشى. عرض کردم چنان در پیشرفت و تعلیم و تربیت آنها می کوشم که هر کدام از برجستهترین افراد جامعه شوند و احتیاجى به دانش دیگران نداشته باشند.
دوران امامت امام صادق علیه السلام ۳۴ سال به طول انجامید که ۱۸ سال در دوره اموى و ۱۶ سال در دوره عباسى بوده است.
در دوران امامت امام صادق علیه السلام، حوادث سیاسی مهمی رخ داد که از جمله آنها جنبش علویان قیام زید بن علی در سال ۱۲۲ و قیام محمد بن عبدالله بن حسن و برادرش ابراهیم در سالهای ۱۴۵ و ۱۴۶ هجری) و جنبش عباسیان بود که به دنبال آن حکومت اموی سقوط کرده و عباسیان روی کار آمدند. جدایی عباسیان و علویان نیز که زمینههای آن قبل از به حکومت رسیدن آل عباس آماده شده بود، از جمله حوادثی است که در زمان آن حضرت به وقوع پیوست.
بخش امامت زندگانى امام جعفر صادق علیهالسلام را مى توان به دو بخش تقسیم نمود:
قسمت اول زندگى امام جعفرصادق علیهالسلام از سال ۱۱۴ هجرى تا ۱۴۰ هجرى مىباشد. در این دوره امام از فرصت مناسبى که به وجود آمد، استفاده نمود و مکتب جعفرى را به تکامل رساند. در این مدت، ۴۰۰۰ دانشمند تحویل جامعه داد و علوم و فنون بسیارى را که جامعه آن روز تشنه آن بود، به جامعه اسلامى ارزانى داشت.
قسمت دوم زندگی امام که شامل هشت سال آخر عمر ایشان می باشد. در این دوره، امام بسیار تحت فشار و اختناق حکومت منصور عباسى قرار داشت و دائماً تحت نظر بود و مکتب جعفرى عملاً تعطیل گردید.
از سال ۱۲۹ هجرى تا ۱۳۲ هجرى که عباسیان روى کار آمدند، چون بنى امیه رو به ضعف و سقوط مىرفتند، فرصت اینکه امام صادق علیهالسلام را تحت فشار قرار دهند، نداشتند و از طرفى عباسیان نیز که شعار طرفدارى از خاندان پاک پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و گرفتن انتقام خون به ناحق ریخته آنان را مىدادند، به امام فشارى وارد نمىآوردند.
از این رو، این دوران، براى امام صادق دوران آرامش و آزادى بود و فرصت بسیار خوبى براى فعالیتهاى علمى و فرهنگى به شمار مىرفت؛ فرصتى که براى هیچیک از امامان دیگر به غیر از امام باقر علیهالسلام که اندکى از این فرصت براى ایشان به وجود آمد و فعالیت علمى را شروع کرده بود، و همچنین براى امام رضا علیهالسلام، فراهم نگشت. ولى امام صادق علیه السلام هم عمر نسبتا طولانى (حدود ۶۵ سال) داشتند و هم محیط و زمان براى ایشان مساعد بود.
امام با استفاده از این فرصت، نهضت علمی و فرهنگی بزرگی را شروع نمودند و پایههای علمی مکتب شیعه را محکم کردند. آن حضرت در طول عمر خود در مدینه زیست و تنها به قصد حج یا بنا به الزامات سیاسی، سفرهایی کوتاه به مکه و عراق داشت. وی در مدینه که اصلیترین مرکز نشر سنت نبوی در آن عصر بود، مجلس درس و به عبارتی دانشگاه پررونقی داشت که جدا ساختن پیروان مذاهب و فرق مختلف در آن به سختی امکانپذیر بود.
گسترۀ دانش حضرت از یک سو، و سعۀ صدر وی در تعامل با مذاهب گوناگون از سوی دیگر موجب شده بود تا طیف وسیعی از عالمان به عنوان طالب دانش جعفری به گرد آن حضرت درآیند. شاگردانی از خواص امامیه گرفته تا طیفهای متنوع عامه، از متکلم و فقیه گرفته تا مُقری و محدث بر گرد حضرت دیده میشدند و از اقصى نقاط ماوراء النهر تا مغرب در شمار شاگردان او حضور داشتند. شیخ مفید اشاره دارد که بر اساس آنچه اصحاب حدیث احصا کردهاند، شمار شاگردان حضرت صادق بالغ بر ۴ هزار نفر بوده است.
امام کاظم علیه السلام در زندان های متعددی به سر برد. راز این مطلب این بود که در هر زندانی که امام را می بردند، بعد از مدتی، زندانبان، مُرید حضرت می شد. ابتدا امام را به زندان بصره بردند که نوه منصور دوانیقی والی آن بود. پس از مدتی خود این شخص مرید حضرت شد و به هارون نوشت: دستور بده که او را از من تحویل بگیرند و گرنه خودم او را آزاد می کنم. من نمی توانم چنین مردی را به عنوان زندانی نزد خود نگه دارم. امام را به زندان بغداد آوردند و تحویل فضل بن ربیع دادند.
او هم بعد از مدتی وضع امام را تغییر داد و به آن حضرت علاقه مند شد. هارون، دوباره امام را از او گرفت و تحویل فضل بن یحیی برمکی داد. فضل نیز پس از مدتی با امام همین طور رفتار کرد که هارون را بسیار خشمناک ساخت. بعد پدر فضل یعنی یحیی برمکی برای جبران کوتاهی پسرش، به بغداد رفت و امام را از پسرش تحویل گرفت و به زندانبان دیگری به نام سِندی بن شاهِک سپرد که میگویند مسلمان نبوده است. به هر حال، در زندان او، امام دیگر رنگ آسایش ندید و در همان جا به شهادت رسید.
امام هفتم حضرت امام موسی کاظم علیه السلام درشرایط غریبانه ای به شهادت رسید. هارون در حضور عده ای جلسه ای ترتیب داد و در آن اعلام داشت امام بیمار است و اگر از دنیا رفت، ربطی به دولت ندارد. از گروهی خواستند گواهی دهند که امام در زندان در حال رفاه و آسایش بوده و اثر زخمی بر بدن ندارد. ظاهر قضیه درست بود و آثار زخم مشهودی در بدن امام نبود.
آن حضرت علیه السلام برای این که دشمن را از تبرئه شدن به درآورد، کف دست خود را به عنوان علامت زهر نشان داد و به مردم اعلام کرد که مسمومش نموده اند و فرمود: من به وسیله نُه دانه خرمای زهرآلود مسموم شدهام، فردا بدنم کبود میشود و پس فردا از دنیا میروم؛ منتظرجنازهام باشید. هم چنین امام علیه السلام به خدمتکارش، مُسَیّب فرمود که جنازه ام را در محلی که معروف به مقابر قریش است ببر و در آن جا به خاک بسپار.
روز شهادت امام صادق(ع)، روز پایان مبارزات علمی، اجتماعی و سیاسی نبود، بلکه شیعیان با بصیرتی که ایشان تربیت کرده بود، عزم خود را بر مبارزه علیه طاغوت بیشتر کردند. پس از شهادت امام صادق(ع)، امام کاظم(ع) ایشان را با دو پارچه ای که با آن احرام میبستند، کفن کرد و عمامه و لباسهایی از امام سجاد(ع) را با ایشان قرار داد. تابوت امام صادق(ع) بر روی هزاران دست، غریبانه به سوی بقیع تشییع شد و درحالی که آثار غم و اندوه در چهره همه به ویژه امام کاظم(ع) نمایان بود، صادق آل محمد را در کنار پدران بزرگوارش در بقیع به خاک سپردند.
امام جعفر صادق علیه السلام در سال ۱۴۸ هجرى به دستور منصور عباسى به وسیله انگور زهرآلود، مسموم و به شهادت رسید. برخی روز شهادت آن حضرت را در ۲۵ ماه شوال دانسته و برخی دیگر آن را در نیمه ماه رجب ذکر کرده اند. اما نظر مشهور علمای شیعه، قول نخست است.
گزارش از سید مهدی حسینی
انتهای خبر/
