به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «آناج»، غلامرضا منصوری؛ مدرنیته مانند هر گفتمان یا دوره تمدنیای در کنار محاسنی که داشته و دارد، از نقصانها و ضعیفهایی هم رنج برده و میبرد. انسان به مثابه موجودی جهانشمول در نظر گرفته میشود و فرمولی جهانی برای همه ابعاد وجودی آن، اعم از صلح و سعادت و عدالت و آزادی او در نظر گرفته میشود. قهرمان این فرمول عقلانیت کانتی است. منتهی غایت پیشرفت این موضع، موضوعی بنام جهانی شدن است، یا در واقع درستتر اگر بگوئیم غربیسازی دنیا!
طرفه آنکه بعد از جنگ دوم جهانی خود این غربیسازی جهان نیز هیچگاه عادلانه تعریف نشده است. دو جنگ جهانی که محصول تنازعات درونگفتمانی غرب بود، خود سببساز یک دگردیسی در اردوگاه غربیسازی شده و مناسبات جهانی بر مبنای یک تفاخر انسان مسیحی یا یهودی سفیدپوست که چهار کشور نمادینِ آن، دارای حق وتو است و این طرف داستان نیز چین به عنوان کشوری استثنایی که عملا همیشه یک پنجم جمعیت جهان را در جغرافیای خود دارد به مثابه استثنایی جغرافیایی، که البته هیچ مخالفتی با روند جهانی سازی انسان مدرن ندارد. اصحاب قدرت جهانی این مجموعه را همه کس مینامند.
نه اینکه همه جهان در این فرمول ادغام شده است، بل به مثابه اینکه همه جهان باید طبق چنین فرمولی دستهبندی شود. هرکسی که در این دایره نمیگنجد نیز هیچ کس است. هیچ حقی ندارد و نمی تواند خود را کسی بداند. گو اینکه “همه کس ها” بهدنبال ادغام و نهایتا هضم همه هیچکسها هستند تا آنها را نیز وارد دایره وجودی همهکسها کنند و عملا آنها را تابع خود کنند.
این مبنا نخستینبار اتفاقا در غرب و توسط فیلسوفان آن جغرافیا به چالش کشیده شد. آنها در برابر همه نوع شبیهسازیها، بر تفاوتها تاکید میکنند و تفاوت را مبنا و مقوم این همانیها یا مشابهتها میدانند. اینها را باید مدافعان همان هیچکسها دانست.
هیچکسها بهدنبال هر نوع مقاومتی هستند. مقاومت در برابر نوعی از خودبیخود شدن، مقاومت در برابر اضمحلال هویتشان، در واقع هستی شان. فارسزبانی که نمیخواهد زبانش فدای استیلای زبان انگلیسی بر عالم شود همانقدر هیچکس است که یک آفریقایی بومی که هویت سنتی خود را نگه داشته، مسلمانی که در قلب لندن میخواهد طبق معتقدات خود عمل کند همانقدر در این مقاومت هیچکسان موثر است که یک هندی استعمارستیز موثر است.
اما یک آرمان وجه اشتراک همه هیچکسهاست، آنهم آرمان فلسطین است. فلسطین بهخصوص بعد از حمله اسرائیل به غزه در 2023 ، به نماد یک کشاکش تمام عیار بین دوطرف تبدیل شده است. همه وجدانها را فارغ از اینکه سمت همهکس هست یا هیچکس، میتواند تحریک کند و انسانیت هر انسان را فارغ از همهکس یا هیچکس بودناش به محک بزند.
فلسطین قربانی بازی ناجوانمردانه همهکسها بود. در جنگ اول جهانی هویت بزرگی چون عثمانی را به مذبح بردند تا از دل آن، زمینهای خشک و بی دولت را برای بازیهای آتی قدرتها مهیا کنند. این زمینهای بیدولت طعمه معادلات پشت صحنه اروپاییها شد. گناه یهودستیزی اروپاییها ظاهرا باید جایی در ثقل تمدنی جهان یعنی فلسطین تسویه میشد زمین بیدولت هم که آماده بود. همهکسها سر خود این هدیه را برای یهودیها در نظر میگیرند ، هم برای اینکه برای همیشه از شر آنها در اروپای مسیحی خلاص شوند و هم اینکه به مثابه استخوانی در گلوی باشد برای مسلمانی که شاید بعدها بدنیال حفظ هویت خویش باشند. واین گونه بود که فلسطین نماد برتری متفقین جنگ دوم، آرام آرام با هویتخواهی هیچکسها تبدیل شد به نماد عذاب وجدان دائمی بشریت.
همهکسها سر خود این هدیه را برای یهودیها در نظر میگیرند ، هم برای اینکه برای همیشه از شر آنها در اروپای مسیحی خلاص شوند و هم اینکه به مثابه استخوانی در گلوی باشد برای مسلمانی که شاید بعدها بدنیال حفظ هویت خویش باشند. واین گونه بود که فلسطین نماد برتری متفقین جنگ دوم، آرام آرام با هویتخواهی هیچکسها تبدیل شد به نماد عذاب وجدان دائمی بشریت. و اینگونه است که تعداد تجمعهای صد هزار نفری در لندن و واشنگتن و سوئد و پاریس ده برابر کشورهای مسلمانی است که دیگر از هیچکس بودن خود خسته شدهاند و بعضا به سرعت میخواهند با پروژههای مزحرف اما صدها میلیارد دلاری وارد گود همهکسها شوند!
از این روی آرمان فلسطین، نمادی میشود به این شقاق دائمی همهکس و هیچکس. نتیجه حمله به غزه و با خاک یکسان شدن آن هرچه باشد، نقطه عطفی برای تاریخ بشر خلق نمود، موقفی برای شورش عمومی هیچکسها بر علیه همهکسها.
از این روی آرمان فلسطین، نمادی میشود به این شقاق دائمی همهکس و هیچکس. نتیجه حمله به غزه و با خاک یکسان شدن آن هرچه باشد، نقطه عطفی برای تاریخ بشر خلق نمود، موقفی برای شورش عمومی هیچکسها بر علیه همهکسها.
انتهای خبر /
