به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «آناج»، شهید والامقام، بسیجی شهید کاظم چنگیزی اردهایی به تاریخ ولادت ۱۳ مهر ۱۳۴۹ در روستای اردها از توابع سراب و به تاریخ شهادت ۲۵ اسفند ۱۳۶۶ در ماووت عراق، در وصیت خود چنین مینویسد:
اولین و آخرین آرزویی که در طول زندگی داشتم، شجاعت در راه دین و وطنم بود و هدفی نداشتم جز خدمت به ملتی که هزاران شهید در راه اسلام داده است.
از همهی برادران میخواهم که راه حسین(ع) را ادامه دهند. عمر هر چه قدر هم که دراز باشد، باز کوتاه است، پس چه بهتر که در راه اسلام صرف شود

وصیت من به تمامی دوستان و آشنایان و برادرانم بعد از آن که به استقبال شهادت رفتم و به لقاء الله پیوستم، این است که راه مرا ادامه دهند؛ قبل از آن که دستان خونینم سرد شود و خون بدنم خشک شود و اسلحه خونینم بر زمین بیفتد و با خاک تماس گیرد، اسلحه مرا برداشته و به دست پرتوان خود بگیرند و در سنگری که خون من جاری شده است، حاضر شده و آن را خالی نگذارند، نه تنها سنگر مرا، بلکه سنگر هم رزمانم را نیز خالی نگذارند.
تنها وصیت من به برادر گرامیام و پدر عزیزم و مادر و خواهران مهربانم این است که به خاطر شهید شدن من زیاد گریه نکنند، چرا که دشمن از این فرصت استفاده کرده و شاد میشود. گریه نکنید تا دشمن در هنگام شهادت من خوار و ذلیل باشد. مادرم! اگر خواستی گریه کنی، به یاد شهدای کربلا، به یاد امام حسین(ع) و به یاد علی اکبر(ع) گریه کن و هر چه از من بدی دیدهای، حلالم کن
پدر عزیزم! مرا حلال کن که به گفتههایت عمل نکردهام و تو را از خود رنجاندهام و از شما بسیار تشکر میکنم که مرا بزرگ کرده و چنان تربیت نمودی که خداوند از تو راضی شود. او مرا به راه خود خواسته بود و تو امانتی را که داده بود، با دو دست تقدیم اسلام نمودی. من لایقت شهادت را نداشتم، ولی خداوند در حق من لطف بزرگی کرد و شهادت را نصیبم کرد. بالاخره چراغ زندگی من در این دنیا خاموش شد و از این دنیا به سرای دیگر رفتم و باید این را بگویم که من کورکورانه به جبهه نرفتهام.
