به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «آناج»/ حامد سلطانپور؛ این روزها که رفته رفته تنور انتخابات داغ میشود، هر کس که سودای صندلی سبز بهارستان دارد، حسابی «آرد خود را بیخته، الک خود را آویخته» است تا بتواند سبد رای پُر و پیمانی داشته باشد.
داوطلبان هر کدام شیوهای در پیش گرفتهاند تا در شومنبازی از هم گوی سبقت را بربایند؛ عدهای از آنها آب خلیج فارس را با یک نامه به ارومیه وصل میکنند، عدهای دیگر بحرانهای زیستمحیطی چندین ساله را با مرقومهای امر به مرتفع شدن مینمایند و عدهای دیگر نیز با ورقهای سوخته رد صلاحیتشان قمار دیگر میکنند.
اما کاندیداهای نوظهور خود هر دورهای پدیدههای جالبی هستند که با علم به تنگ بودن عرصه رقابت، با لطائف الحیلی نام خود را سر زبانها میاندازند.
چهرهای کاریکاتوری از مردمی بودن
یکی از این پدیدهها جوانی است که به سبب برخی اطوار، وعدههای عجیب و غریب و لحن صحبت، ویدئوهایش در اغلب رسانهها وایرال شده است. او که آب مجلس را نخورده شیوه مجلسی جماعت را زودتر از آنان آموخته است، در هر مجلسی از مجالس گرم مردم سادهدل و تودههای فارغ از سیاست این شهر سرک کشیده و خود را تبلیغ میکند.
این آقایِ دُکترِ اُستادِ دانشگاهِ کارمندِ بانکِ جوان، آنقدر طنازانه و هنرمندانه چهرهای کاریکاتوری از مردمی بودن را به نمایش میگذارد که نگو انگاری تئاتری در مذمت شومنهای انتخاباتی دارد بازی میکند. اگر چنین نبود اصلا او وایرال نمیشد که نگارنده هم در وصفش قلمفرسائی کند.
او هر جا که میرود، یک دوربین به دست پیشتر از خود میفرستد تا آمادهباش از بدو ورود او به مجالس فیلم گرفته و از «عرضِ ادب»ها تا حرفها وعدههای گزافش را تعمدا همرسانی کند.
حربههایی نخنما و منقضی
او در ویدئوهای خود به مستمعین که اغلب پیرمردها و جوانان دور از اتمسفر انتخابات هستند، شماره خود را میدهد و آنان را مدیون میداند اگر به او حتی در عاشورا، تاسوعا و شبها کاری داشته باشند و خجالت کشیده و زنگ نزنند و از این امامزاده حاجت خود را مرتفع نکنند.
البته قصد نگارنده تخریب شخصیت وی نیست؛ بلکه غرض واکاوی حربههایی نخنما از فضای انتخاباتی دو دهه پیش ایران است؛ همان ایامی که سناتورهای دائمالادوار فعلی با بهکارگیری همین شومنبازیها توانستند گلیم خود را از آب کشیده و بار مجلس خود را ببندند. طبعا این آقایِ دُکتُرِ اُستادِ دانِشگاهِ کارمندِ بانک نیز آن ایام نوجوانی بوده که خوب کِشتهای حضرات را درو کرده تا الان در قامت داوطلبی جوان از آن استفاده کند.
تبختر حکومتیها و مهرهمار جوان
اما نکته مغفول ماجرا مهرهماری است که او خوب بلد است آن را به کار گیرد؛ او خوب گوش میدهد، خوب جواب میدهد و حتی بین صحبتهایش با مستمعین پیشانی آنها را بوسیده و لُپشان را نوازش میکند تا ارتباط خود را با کمترین اعوجاج با مخاطبش برقرار کرده و مستقیم برود و در دلش خانه کند.
حتی در یکی از ویدئوها از حضار به این اذعان میکند که «اورَهدَن چخان سوز، اورَهیه یاتار»؛ انگار مردم رنجور از تبخترهای مسئولین دوردست حاکمیت، بوی مردمی بودن را از این جوان جاهطلب شنیدهاند و قربان صدقهاش میروند.
خزیدن خوره خزانی بهارستان
اما خب با تمام این اوصاف، واقعیت امروز انتخابات، فارغ از اتمسفر دو دهه پیش است؛ واقعیتی که همین سناتورهای کاربلد را هم در محافل خصوصی به ولوله انداخته و خوره خزان شدن بهارستان را به جانشان خزانده است؛ چه برسد به این کاندیداهای آماتور که هنوز الفبای میدان انتخابات را نمیدانند.
مردمِ گوشی بهدست دیگر مانند ادوار قبل به انتخابات و رایهای خود نگاه یک پُرس نهاری ندارند، آنها هر روز با حجمی از عملکرد خوب و بَد یقهسفیدان صدر مجلسنشین مواجه هستند و صرّاف ماهر و البته دیرباوری در سنجش مردان سیاست شدهاند.
آدرس غلط مشارکت حداقلی
هر چند که عدهای تحلیل خود را ناخودآگاه از خطوط آنطرف آبی گرفته و تعمیم داده و حکم به مشارکت حداقلی میدهند، اما این آدرس غلطی است که سر زبانها افتاده است.
بلکه این افزایش توقع حاکی از رشد آگاهی و شناخت مردم در سنجش سختگیرانه افرادی است که تا باورش نکنند اجازه مخدوش کردن چهره جمهوریت و آینده میهنشان را نمیدهند؛ آنها دغدغه آدمِ حسابی دارند، کسی که تحمیق مردم را ابزار رایآوری نکرده و حرفی برای گفتن داشته باشد. چون آنها برای آینده این خانه خود دلسوزی میکنند و امیدوار هستند.
انتهای خبر/

مانند شعار آب آوردن به دریاچه اورمیه از خلیج فارس است. خیلی از کاندیداها واقعا کمدی وار خود را تبلیغ می کنند.
.
مرتضی الویری اصلاحطلب گفت: جریان خاصی به دنبال مشارکت حداقلی هستند که ۱۸۰ درجه کاملاً با دیدگاهها و بیانات رهبر انقلاب در تعارض است.
آقای الویری،
تشخیص دیدگاههای رهبر انقلاب از بیاناتشان ناممکن میباشد بلکه در اعمالشان نهفته است که همان جریان خاص طبق دستور ایشان مو به مو اجرا میکنند.
ای که چون گل خنده بر اوضاع عالم میزنی، مستعد گوشمال خار میباید شدن.
عمرها کار تو با گفتار بیکردار بود، بعد ازین کردار بیگفتار میباید شدن.
سرور گرامی،
تنها راه نجات میهن اتحاد ماست که همصدا جمهوری اسلامی را تشویق به انجام دو فوریت نماییم:
1- قطع دشمنی با آمریکا برای دفع تهدیدات خارجی.
2- به رسمیت شناختن حق آزادی بیان مصوب قانون اساسی جهت حل مشکلات داخلی.
با تشکر از توجه شما.