یادداشت آناج/ حامد سلطانپور؛ همهساله صاحب منصبانی متحجر و قشرنگر، از جانب توقیر آن توفیق بزرگ الهی و تفضیل ترقیات به خلق در سالهای بعد از طاغوت، امر به احتساب عددی مصدایق فتوحات بر هر زیردستی مینمایند؛ قپان را حاضر میکنند و در قیاسی معالفارق، از زادوولدها و میزان بانوان تحصیلکرده گرفته تا تعدد مقالات دانشگاهی و آب برق روستاها و هر خرد و کلانی دیگری را به سنگ محک و مقایسه مینهند…؛ غافل از آنکه این قیام «نان» و «نام» نبود و زعیم حکیم سربداران با اتکا به تودههای «أَشَدُّ مِنْ زُبُرِ الْحَدِیدِ» و استعانت از خیرالبشر (عج) برای تحقق چنین بدیهیاتی، ابراهیموار تیشه بر بُت آن حاکم جبار نزد.
حال با گذر از چلّه انقلاب، تعطل شماری از یقهسفیدان در دنیای اعداد و آمار، بهدور از مداهنه نوعی عقبگرد در سیر این عزیمت بزرگ الهی است؛ در این وهله باید با نظارهای رو به جلو و مطالبهگرانه شئون مختلف یک جامعه آرمانی_اسلامی را وارسی کرده و برای تمام خلاءهای موجود طرحینو در اندازیم. مسلماً بیانیه گام دوم در امتداد آرمانهای انقلاب اسلامی و با تعریف ترازهایی از جوانب مختلف، یک بازنگری و بازخوانی در سطح کلان و حاکمیتی، جهت نیل به آن مقصد و مقصود بود، ولی شوربختانه در معرکه همین قپانبدستان ذبح هم نشده باشد، در حق آن جفایی بسیار شد.
آن کوه توحید بر این استوار بود که نخستین فریضه بعد از تشکیل حکومت اسلامی، برقراری «عدالت» است و همواره ابرام میورزید که حاکمیت اگر در صراط عدالت، نتواند با فساد و ظلم مبارزه کند، صرفا نامی از اسلامی بودن دارد؛ چراکه او زاغهنشینان و پابرهنگان را وارثان حقیقی این طلوع نور میدانست و بر ذمه کارگزارن نهاده بود تا محنتها را زائل کرده و فراخعیشی ارزانی دارند؛ حقیقتا که در آرمانهای خود، «رفاه و آبادانی» را یکی از مصدایق اصلی حاکمیت اسلام برمیشمرد، اما معالاسف این مهم به ورطه فراموشی سپرده شد؛ الغرض اینکه آنچه امروز لازم است در ۴۵مین بهار آزادی به کفه قپان بگذاریم، میزان تحقق عدالت است تا با این عیار و میزان، جمهوریت را در عالیترین سطح مطلوب که یقینا مدینه فاضله مهدوی هست ادامه دهیم.
این مراد آزادهگان جهان با نگاهی عمیق به مفهوم بنیادین عدالت، التزام امکان رشد همهجانبه استعدادهای آحاد جامعه؛ وظیفه و رسالت جمهوری اسلامی را تحقق عدالت اجتماعی با هدف رفع فقر تبعیض، شکافهای معیشتی و فاصله طبقاتی و آموزشی تدوین کرده بود، تا از این طریق در سایه یک نظام مبتنی بر قوانین و احکام عادلانه افراد براساس شایستگیها، توانمندیها و لیاقتها بتوانند به جایگاه مطلوب خود برسند.
فارغ از اینها، تنعم خلق یحتمل در حاکمیت جور مطبوع هم میبود؛ چنانکه در عهد پیشین، مشقت و عسرت بر ملازمان محمد(ص) در شعبابیطالب مبتلابه بود و اهل مکه در تنعم و نازپروردگی، معیشتی توام با تعیش داشتند. به قول آن ادیب صاحب سگال، «اسلام دینی بود که با “نه”ی محمد(ص) وارث ابراهیم و مظهر دین توحید خدا و وحدت خلق، در تاریخ انسان پدید آمد؛ “نه”ای که شعار توحید با آن آغاز میشود، شعاری که اسلام در برابر شرک با آن آغاز شد. و تشیع، اسلامی بود که با “نه”ی علی(ع) بزرگ، مظهر اسلام عدالت و حقیقت، چهرهی خود را مشخص کرد.»
حال در استمرار آن «نه»توحیدی، گروهی در هنگامهای مبارک از تاریخ و به قیادت حکیمی متاله، بهمانند تهمتنهایی غازی و صفدرانی متهور در مصاف سفاکان شقی با صورتی سرخ و چشمانی اشک و خون و مرارتهایی پیلافکن در گذران ایام، چشم بر آن دارند تا یوسف اعصار امید با صد کرشمه بر محمل ارادت کنعانیان نشیند و ایوب شکیبایی و یعقوب انتظار از بحر حسرت به ساحل وصال رسیده و همپای هزاران شقایق اشتیاق به زیارت نور دیدگان نایل شود.
انتهای پیام/

سلامبهنظرمنمطبوعاتوسایتهایخبری
محلیبایدوقتیمتوجهبیعدالتی
میشونددرحدعرضهسیاسیوحقطلبی
خودمسائلرادقیقامحاسبهواعلامکنند
درصدراسلامابوذرفقطنمیگفتمنتها
صراحتشوخداترسیشبیشتربودولی
دیگرانیهمانتقادمیکردندامانهدرحد
ابوذر