• امروز : شنبه, ۲۲ آذر , ۱۴۰۴
  • برابر با : Saturday - 13 December - 2025
گفت‌وگوی تفصیلی آناج با غلامرضا احمدی، عضو شورای شهر تبریز:

کسانیکه علیه شهردار حرف می‌زدند به او رای دادند!/ با دستمال کثیف نمی‌توان شیشه پاک کرد

  • کد خبر : 42612
  • ۲۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۹
کسانیکه علیه شهردار حرف می‌زدند به او رای دادند!/ با دستمال کثیف نمی‌توان شیشه پاک کرد

برای بررسی یک سال گذشته شورا میزبان غلامرضا احمدی اولین مهمان تحریریه آناج از اعضای شورا بودیم.

گروه اجتماعی آناج: یک سال از عمر شورای ششم شهر تبریز گذشت و به همین بهانه پایگاه خبری آناج به سراغ 13 عضو شورا رفته تا از آنچه در این یک سال گذشته سخن بگویند. نخستین عضو غلامرضا احمدی نائب رئیس سال اول بود که مهمان تحریریه آناج شد. مشروح این گفت‌وگو را در زیر می‌خوانید:

آناج: چه شد که در انتخابات شورا ثبت نام کردید؟

احمدی: فکر می‌کنم در دوره شورای سوم بود که برخی از دوستان به سراغ من آمدند که در انتخابات شورا شرکت کنم البته من آن زمان هم دورادور شورا و شهرداری را دنبال می‌کردم اما نه به صورت تخصصی به همین دلیل هم از صحنه فرار کردم چون جای سالمی برای کار کردن و خدمت می‌خواستم، بعد فاصله زمانی افتاد اما باز هم در روز آخر ثبت نام آقای اسوتچی آمدند و گفتند که ثبت‌نام کن اگر  نخواستی روز آخر انصراف بده.

البته یک نگاهی هم بود که می‌گفتم اگر وظیفه ماست و ضرورتی دارد در این انتخابات شرکت می‌کنم اما از طرف دیگر دوست داشتم در جایی باشم که هم تاثیر مثبت خودم بگیرم و هم تاثیر مثبت بگذارم و جایی که مشکلات و آلودگی وجود دارد نباشم. زمان گذشت و در این دوره گروه‌های مختلفی از جمله مردم، نخبگان، رزمندگان و گروه های سیاسی به سراغ من آمدند و توجیه کردند که نیاز است که در انتخابات وارد شویم و من هم به صورت اجمالی از مسائل مشکلات خبر داشتم. از طرف دیگر می‌دیدم که انسانهایی که دلسوز و بی حاشیه و بدون داشتن منافع هستند اصرار به حضور ما در این عرصه دارند اما باز هم از درون آن علاقه مندی را نداشتم به همین دلیل هم در ایام انتخابات کمی سستی کردم.

من آدم وسواسی نیستم اما می‌گفتم اگر تکلیف است این کار را انجام بدهم و اگر نه وارد این عرصه نشوم اما نهایتا استدلال‌های آنها چربید و البته خودم هم مسائلی را می دیدم؛ وقتی که وارد این عرصه شدم فهمیدم که یک نفر حتی اگر کاری نکند و فقط در آن مقامی که هست آدم درست و پاکی باشد و به دنبال منافع خودش نباشد باز هم خوب است چه برسد به اینکه ما تلاش می کنیم که بیشتر کار و خدمت کنیم. ایده آل ما این است مشکلات زیادی مثل حاشیه نشینی، بافت فرسوده و حمل و نقل عمومی را حل کنیم اما از طرف دیگر می‌بینی همینکه کسی در جایگاهی که دارد پاکدست باشد، همینکه کار ارباب رجوع را بدون توقع و دخالت منافع انجام دهد و به آلودگی‌هایی که می‌بینیم دچار نشود، کار بزرگی است هرچند من به کارهای ایجابی هم معتقدم.

آناج: چه شد که آقای احمدی در سال اول نایب رئیس شورا شد؟

احمدی: برخی دوستان و عزیزان در داخل و خارج از شورا معتقد بودند که من باید رئیس شوم اما من اصلا اینگونه فکر نمی‌کردم همانگونه که به هیچ موضوعی اینگونه فکر نمی‌کنم و در قبول پست‌ها خیلی داوطلب نیستم. برعکس کسانی که علاقه مند به خدمت در پست ریاست بودند من به این کار علاقه نداشتم اما دوستان معتقد به ریاست من بودند و همین موضوع هم باعث شده بود کسانیکه به دنبال ریاست شورا بودند با من روابطشان شکرآب شود. البته کسانی که به ریاست و خدمت هم علاقه مند بودند، بعدا دیدند که من علاقه ای به ریاست ندارم و هیچ توافقی هم برای هیچ کاری انجام ندادم.

بالاخره بعد از کش و قوس‌های فراوان و نایب رئیس شدم؛ البته شاید هم برنامه ریزی دیگران این بود که من نایب رئیس شوم زیرا اگر رئیس نخواهد دست نائب رئیس را باز بگذارد؛ نایب‌رئیس یعنی خنثی! خودِ من این نگرش را داشتم که به سمت همگرایی و وحدت حرکت کنیم و هرجایی لازم باشد، من آنجا خدمت کنم. نگرش من این است که حتی اگر جایی کفش جفت کنم و این کار باعث همگرایی به نفع شهر شود این کار را انجام می‌دهم و به آن هم بیشتر افتخار می‌کنم اما متاسفانه دیدم که این روحیات من در طرف مقابل به مانند اصحاب کهف که در دوران انقلاب مانده‌اند، تعبیر می‌شود و گاه حتی خودم را هم به شک می اندازد که نکند آنهایی که بده بستان می کنند و در پشت سر با این حرف می‌زنند و با آن توافق می‌کنند که فلانی در هیئت رئیسه باشد یا در کمیسیون باشد یا نباشد کار درستی می‌کنند و من کار اشتباهی می‌کنم؟

آناج: نظر و موضعتان در خصوص انتخاب شهردار اول چه بود؟

احمدی: در آن زمان چندین کاندیدا انتخاب شدند که با توجه به عدم شناختی که من داشتم از نظر من کاملا ایده‌آل نبودند، البته افرادی هم بودند که من در بسیج یا جای دیگر آنها را می‌شناختم و از نظر من متعهد، متخصص و کاربلد بودند که یکی از آنها آقای جعفری آذر بود. از طرفی آن زمان هم دوست داشتم کسی از بدنه خود شهرداری انتخاب شود البته نظر من برای کل ادارات اینگونه است و معتقدم که استاندار یا شهردار یا رئیس اداره باید از میان خود کارمندان و با دیدن سلسله مراتب انتخاب شود. نهایتا چند گزینه انتخاب کردیم که به هیچکدام هم تعصبی نداشتم اما بیشتر به دنبال گزینه‌ای بودیم که وفاق و همدلی ایجاد کند تا اینکه کاندیداها برنامه هایشان را اعلام کردند و من در میان آنها آقای رنجبر را بهتر دیدم.

با دستمال کثیف نمی‌شود، شیشه پاک کرد

من به تخصص اهمیت زیادی می دهم اما همانطور که به شهردار جدید هم گفتم تعهد هم برای من ارزشمند است؛ اصلی ترین وظیفه ما در این جامعه خدمت به مردم است اما خدمت به هر بهانه نه! اگر مثلا من بخواهم در یک جایی گل بکارم اما در مسیری که رفتم تمام گل ها را هم له کنم این کار درست نیست یا تعبیری که حضرت آقا داشتن که با دستمال کثیف نمی‌شود شیشه پاک کرد، پس شهردار باید با پاک دستی به دنبال توزیع عادلانه عدالت باشد زیرا در جامعه ما تبعیض یا احساس تبعیض وجود دارد به طور مثال در قرارهای خدمت می‌بینیم که یک منطقه به قدری مشکل دارد که در دو ساعت نمی‌دانندکدام را مطرح کنند اما در برخی مناطق یک مشکل مهم مطرح نشد چون سال‌هاست در یک منطقه خرج شده و در مناطق دیگر پولی برای کار نبوده است.

بالاخره جلو آمدیم و آقای رنجبر انتخاب شد؛ البته در انتخاب آقای رنجبر هم تدبیر خاصی نبود و باید گفت که انتخاب معجزه واری بود اما نهایتا بداخلاقی‌ها که بر علیه ایشان انجام می‌شد، روشن شد و استیضاح صورت گرفت.

آناج: چه شد که آقای رنجبر استیضاح شد؟

احمدی: من از سانسور بدم می‌آید و اطلاع‌رسانی را وظیفه خود می‌دانم اما نمی دانم که برخی حرف‌ها گفتنش آیا برای جامعه ضروری است یا مایه اختلاف می‌شود؛ نمی‌خواهیم غیبت یا تهمت شود چون با اشخاص طرفیم اما اگر لازم باشد و مایع عبرت و تجربه در آینده شود باید مسائل را بگوییم. آقای رنجبر در سه ماه کارهای زیربنایی زیادی انجام داد اما آن بنده خدا به کارهای تبلیغاتی علاقه ای نداشت. در ضمن واقعاً کارشناس بود یعنی در هر جمعی که به صورت اتفاقی وارد شدیم و آن جمع از قبل برای حرف زدن و طرح مسئله آماده بودن آقای رنجبر فلبداهه به همه سوالات پاسخ می دادند چون به مسائل مسلط بودند اما استیضاح هم بعد از سه ماه شروع نشد بلکه حتی وقتی حکم آقای رنجبر هم نیامده بود برای ایشان پرونده بیماری درست می‌کردند و افراد به وزارت کشور می‌رفتند.

رنجبر اهل تعامل نبود

ما نمی‌دانستیم اما برخی‌ها با روحیه آقای رنجبر آشنا بودند و می‌دانستند که آقای رنجبر اهل تعاملی که اینها می‌خواستند نیست و از سوی دیگر قدرت‌های خارج از شهرداری و خارج از شورا هم اثرگذار بودند. ما یک بار به همراه آقای رنجبر به حاشیه شهر رفتیم و دفعه بعدی که به آنجا رفتیم فهمیدیم بعد از ما ده بار به آنجا رفته و آن طرح غلطی که در ۴۲ متری رخ داده بود را اصلاح کرده و طرح جدیدی داده است چون به مسائل روز شهرسازی و مدیریت شهری دنیا آشنا و از نفرات برتر در این حوزه بود. حتی برخی برای کارشناسی ایشان تردیدهایی را به وجود آورده بودند که ما پرونده ایشان را بررسی کردیم که ببینیم آیا تخلفی دارد که دیدیم این انسان چقدر سالم است. حتی برای خود من تعجب آور بود کسی که در این جامعه بزرگ شده است چگونه انقدر پایبند به با بیت المال است زیرا این مسئله را کم در جامعه می‌بینیم، خودش هم این مسئله وجود دارد که ممکن است کسی پاکدست باشد چون راه ها را بلد نیست اما ایشان تمامی راه‌ها را هم برای اینکه بتواند برای خودش میلیاردی پول در بیاورد بلد بود ولی این کار را نکرده بود و به همین دلیل رفته رفته اعتقاد ما به آقای رنجبر بیشتر شد و خیالمان راحت شده بود از نظر فساد عمدی اداری و عمدی مالی و حفظ پروژه‌ها و منافع شهر مشکلی پیش نخواهد آمد.

در قضیه استیضاح باید ببینیم انگیزه ها چه بود ما بعضی چیزها را می‌بینیم اما نمی‌توانیم باور کنیم. شما اگر من آقای صادقی آقای اسوتچی با رشیدی را در یک گروه قرار دهید به جز اینکه از نظر ایدئولوژیک یکسان هستیم و به فکر خدمت مردم هستیم چه چیزی دیگری می‌تواند ما را کنار هم بیاورد؟ اما فلان کس به فلان نفر از از کجا و چه طور با هم نسبت پیدا می کنند؟ اگر زمانی تکلیف افشاگری باشد این کار را می‌کنیم اما الان نمی‌خواهم به ما برچسب بچسبانند. منفعت طلبی، بی تقوایی و بد اخلاقی را کس دیگری بکند اما یک حرف از دهان ما را در بوق و کرنا کنند.

متاسفانه در بحث استیضاح آقای رنجبر هم بداخلاقی‌های صورت گرفت؛ از دلایل استیضاح این بود که می‌گفتند کارکنان از انگیزه افتادند! نمی‌دانیم این را چگونه نظرسنجی کرده بودند زیرا ما حتی اگر کسی را از نظر فکری قبول نداشته باشیم باید برای توانمندی احترام بگذاریم به طور مثال ما در یکی از کمیسیون‌ها فردی داشتیم که از نظر فکری کاملاً اصلاح طلب بود اما من در کمیسیون‌ها می دیدم که کاملاً تخصصی، دلسوزانه و به نفع مردم حرف می‌زند پس من دیگر حق ندارم بگویم که این اصلاح طلب است و او را کنار بگذارم.

آناج: در انتخاب شهردار دوم چه موضعی داشتید؟

احمدی: من با آقای هوشیار قبل از موضوع انتخاب شهردار هم دیداری داشتم و نظرات متناقضی هم درباره این عزیز بود من به این جمع بندی نمی‌رسیدم که ایشان شهردار تبریز شوند هرچند اگر رای گیر بین آقای سلیمانی و ایشان بود من با توجه به تخصص ایشان به آقای هوشیار رأی می‌دادم اما در کل به جمع بندی نرسیده بودم و یکی از دلایل آن هم به دلیل مسائلی بود که علیه ایشان مطرح می‌شد هرچند من روی آن مسائل هم چندان حساب زیادی باز نکرده بودم چون برخی پروایی در حرف زدن علیه دیگران نداشتند. از طرف دیگر ما کسی را در تهران به عنوان یک آذربایجانی داشتیم که شهردار بود و می‌گفتم که قحط الرجال نیست که ایشان را از تهران برگردانیم.

من در کل با توجه به ایده آل هایی که داشتم کسی را مدنظر نداشتم و از طرف دیگر هم می‌دیدم طیفی که آقای هوشیار را می‌خواهد بر سر کار بیاورد در میان خودشان هم به اجماع نرسیدند و از بین ۹ نفر دو نفر به آقای هوشیار رای دادند. جالب است که همان کسانی که پشت سر آقای هوشیار حرف زده بودند به آقای هوشیار رای دادند! کسی مثل آقای دبیری که مخالف آقای هوشیار بود اما یک کلمه هم به من حرفی نزده بود اما کسی که تا دیروز پشت سر آقای هوشیار حرف می‌زد به ایشان رای داد و من از این تعجب می‌کردم که چه اتفاقی رخ داده است؟ از سوی دیگر هم بر سر آقای هوشیار وفاقی نبود و ما ترجیح می دادیم کسی شهردار شود که حداقل ۱۰ را از ۱۳ راه را بتواند کسب کند.

در آن مقطع آقای شریف زاده به ما معرفی شد که اتفاقاً بیشتر اعضا هم روی وی نظر مثبتی داشتند اما ظاهراً بازهم از عزیزانی بودند که ایشان را از قدیم می شناختند و نحوه مدیریت ایشان و عدم تعامل را می‌دانستند و به همین دلیل باز هم نظر در شب آخر عوض شد. همان کسانی که پیش خود من بدترین مسائل را به آقای هوشیار نسبت می‌دادند، دقیقه آخر به ایشان رای دادند. به همین دلیل ما هم برای این که مایه توهم نشود چون می دانستیم که رای دادن به آقای هوشیار باعث وحدت و وفاق نخواهد شد بلکه باعث توهم خواهد شد، روی رای خودمان ماندیم.

آناج: چه شد که در سال دوم شورا طیف اکثریت، طیف اقلیت را از هیئت رئیسه و کمیسیون ها کنار گذاشتند؟

احمدی: من فکر می‌کنم اگر کسی برای خود اعتبار سیاسی قائل می‌شود، می‌داند که آنها به نوعی خودکشی سیاسی کردند چون ما به خاطر شهر تمام تلاشمان را کردیم تا با آنها وحدت داشته باشیم. ما کار خاصی نکرده بودیم و به طور مثال خودم در نایب رئیسی سکوت کردم تا آن وحدت به هم نخورد؛ چیزهایی که ما می‌دانستیم را اگر حتی یکی از آنها دست طرف مقابل می‌افتاد در بوق و کرنا می کردند.

اینکه چرا این اتفاق افتاد کاملاً قابل تحلیل است و در ذهن ما این است که نفری این وضعیت را مدیریت می‌کند، می‌خواهد تا طرف مقابل را هم مفتضح کند؛ ما در هیئت رئیسه باتقوا و خویشتن داری سعی کردیم که کاملاً همراه باشیم اما اینکه یک حضور ساده دیگران را هم برنتابیم پس قرار است چه کنیم؟ جالب است کسی که به آقای رشیدی در کمیسیون عمران رای نداده دائماً می‌گفت که من اهل مطالعه ام و آقای رشیدی اهل هم مطالعه است و ایشان را دوست دارم یا ببخشید من به خانم رای نمی‌دهم! اما چه شد که مثلاً آقای برگی را به آقای رشیدی در کمیسیون عمران ترجیح داد؟ آیا توجیه عقلی یا شرعی داشته است؟ این مساله است که ما را می‌ترساند. من در اولین جلسه هم به آقای شهردار گفتم که آیا به ما حق می‌دهی که بترسیم؟ کسی که تا دیروز علیه شما از هیچ تهمت و افترایی کوتاه نمی آمد در یک شب نظرش عوض می‌شود و ما در اینجا گیج و دغدغه مند می‌شویم که چه اتفاقی افتاده است؟

آیا آقای اسوتچی در میان مردم حسن شهرت بیشتری دارد یا فلان نفر که به آقای اسوتچی رای نمی‌دهید؟ اینکه به آقای اسوتچی برای خزانه داری رای ندهیم خیلی جالب است همین مساله شما و من را احساس می‌کند. از طرف دیگر سیستم نظارتی در شهرداری نتوانسته‌ایم ایجاد کنیم و پیچیدگی ها و دالان هایی که در شهرداری وجود دارد، باعث می‌شود اگر کسی بخواهد تخلف کند ده ها ترفند وجود دارد که روح ما هم از آن باخبر نمی‌شود پس باید یا افرادی تربیت کنیم که تخلف نکنند یا هم سیستم نظارتی وجود داشته باشد. متاسفانه از یک بند و تبصره چندین برداشت مختلف می‌شود پس باید من خودم روی خودم نظارت ایجاد کنم تا در مظن اتهام نباشم اینکه دور خودمان را خلوت کنیم باعث می‌شود در معرض تهمت قرار بگیریم.

آناج: در یک سال گذشته بیشتر پیگیر چه موضوعاتی بودید و تا چه حدی توانسته اید آن را به سرانجام برسانید؟

احمدی: ساماندهی بافت حاشیه نشینی و بافت فرسوده دغدغه من بود که خوشبختانه اگرچه خیلی‌ها می‌خواستند از زیر آن فرار کنند اما جا افتاد و هرکس که بیاید مجبور است در آنجا کار کند.

برای ما مسئله حمل و نقل عمومی مهم بود که پیگیری هم کردیم مثل شصت اتوبوس ما که در جای دیگری خدمات می‌دادند در حالی که خودمان به آنها نیاز داشتیم؛ این را به همراه چند نفر دیگر دست به دست دادیم و به سیستم برگرداندیم البته حمل و نقل این نیست و باید کار کلآن انجام شود مثلاً به ۱۰۰۰ اتوبوس در شهر نیاز داریم که قرارداد ۱۰۰ اتوبوس بسته شده است.

در خصوص مترو نگرانی داشتیم، مترو پروژه‌ای است که زیر زمین باز شده و هر چه پول داریم را می بلعد و بهره چندانی هم نمی‌دهد پیگیر این موضوع بودیم که از نظر مالی و کاری شفاف شود. من در کمیسیون خدمات بودم و موضوع توزیع عادلانه خدمات دغدغه من بود که خوشبختانه قدمهایی برداشته شد که امروز به مناطق محروم هم توجه می‌شود.

موضوع دیگر بحث سامانه شفافیت بود که برای من در اولویت بود زیرا این موضوع از احداث چند پل در شهر هم جلوتر است؛ سامانه شفافیت هم پرسنل را سالم نگه می‌دارد و هم در پیشبرد اهداف اصل اساسی است در این باره اگرچه حالا هم مقاومت وجود دارد اما باز هم کمی کار جلو رفته است. موضوع دیگر بحث جذب نیروی غیر متخصص و بی رویه شهرداری بود که در میان مردم هم مطرح است که با طرحی جلوی این موضوع را گرفتیم، اگرچه ممکن است باز هم در یک سازمان یک نفر یا دو نفر جذب شده باشند اما این هم با چنین مسئله ای که در روستای یک نفر هیچ بیکاری نمانده بود بسیار فرق دارد.

موضوع دیگر بحث تشکیل کمیته تنقیح بود که در این طرح آمده بود که نائب رئیس شورای رئیس این کمیته باشد در این طرح بحث شفافیت شورا، کیفیت جلسات، پیگیری مصوبات و… مطرح بود که آن را پیگیری کردیم.

آناج: درباره هرکدام از این کلمات یک جمله بگویید

آقای رنجبر: انسان تربیت یافته، متخصص، متعهد و بدون تعلقات مادی

آقای هوشیار: علاقه مند به خدمت و علاقمند به خدمت در کسوت شهردارِ تبریز

آقای برگی: بهتر است رد شویم

تقاطع ارتش: پروژه مطالعه نشده‌ای که به شهر تحمیل شد و حالا جمع کردن جنازه آن خودش به پروژه بزرگتری تبدیل شده است

شورای ششم: علیرغم انتقادات که وجود دارد امیدوارم که بتواند به ریل اصلی برگردد اگر چه تا به امروز نتوانستیم انتظارات مردم را برآورده کنیم

شورای ائتلاف: شورایی که شاید در شهرهای دیگر جواب داده بود اما در تبریز آنگونه که باید، نبود البته تاثیرگذار هم بود و برخی‌ها بر اساس آن رای آوردند اما در همان هفته اول خیلی‌ها پشیمان بودند که فلانی که انقلابی نبود

دادشهر: خلاصه دغدغه‌های انقلابی و بدون تعصب

حاشیه نشینی: حاشیه نشینی یک عزم ملی می‌خواهد چون مثلاً دولت یک لکه کوچک را حاشیه‌نشینی می‌داند اما ما اینگونه نگاه نمیکنیم و 500 هزار نفر را حاشیه نشین می‌دانیم

گفت‌وگو از: فرناز پورعباس

انتهای پیام/

لینک کوتاه : https://anaj.ir/?p=42612
  • نویسنده : کسانیکه علیه شهردار حرف می‌زدند به او رای دادند!

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.