گروه فرهنگ و هنر آناج/ حامد سلطانپور: دفاع مقدس یک حادثه عظیمی بود که باعث شد مرواریدهای گرانبهای دریای معرفت الهی فرصت ظهور و بروز پیدا کرده و تا زمان آخرین قیام حق چراغ راهی برای عارفان و مجاهدان باشند، چنانکه مقام معظم رهبری در بخشی از سخنان خود پیرامون دفاع مقدس میگویند: «اگر جنگ هشت ساله نبود، این سرداران شجاع، این مردان برجسته نشان داده نمیشدند، در بین ملت بروز نمیکردند.»
یکی از سرداران شجاع و مردان برجسته لشکر عاشورائیان خطشکن، «شهید آقا مهدی باکری» بود، سرداری که تکرار نامش برای اهالی آذربایجان باعث ایجاد انقلاب درونی شده و در اذهان آنان مصداق بارزی از معنویت، شجاعت و غیرت را تداعی می کند.
حالا امروز بعد گذشت 37 سال از عروج ملکوتی فاتح خیبر، با رزمندگانی همکلام شدیم که حتی ساعاتی در معیت شهید باکری بودهاند و خاطرات آنرا به مانند مدال افتخاری معنوی بر سینه خود زده و در طول سالیان بعد دفاع مقدس از آن شهید بزرگوار گفتهاند؛ بدون این که حتی نامی از خودشان بیاورند، یعنی مستغرق در راه و منش «آقا مهدی» شدهاند
کمپوتی که برای «آقا مهدی» باز نشد!
یکی از این رزمندگان «عبدالرزاق میرآب» است که مدتها در بخش مخابرات بیسیمچی شهید باکری بوده است و درباره ویژگیهای ایشان، به آناج میگوید: از این شخصیت بزرگ هرچه بنویسیم کم است، او مرد خدا بود و همیشه حرفش توام با عمل بود.
وی با بیان خاطرهای در خصوص مصداقی از منشور رفتاری و اخلاقی شهید باکری، تعریف میکند: حین تدارک عملیات زید بودیم که بعد از عملیات خیبر قرار بود شروع شود؛ با ایشان برای بازدید از خط مقدم رفتیم، گرما به حدی زیاد بود فرمان ماشین دستم را میسوزاند، هنگامیکه به سنگر محور رسیدیم ایشان گزارشاتی از مسئول محور خواستند؛ در این حین رزمندگان از یخچال کاچو یک کمپوتی برای ایشان باز میکردند که آقا مهدی دستشان را روی دست رزمنده گذاشته و مانع از این کار شدند، رزمندهها نیز ناراحت شدند.
میرآب ادامه میدهد: بعدا که از ایشان علت این عکسالعمل را جویا شدم بعد از 3 بار استغفار گفتند: «بنده خدا من اگر از این کمپوت بخورم دیگر گرما بر من اثر نمیکند و حال آن رزمندهای که با کلاه آهنی در زیر گرما پست میدهد را درک نمیکنم.»
این رزمنده سالهای دفاع مقدس، در بخش دیگری از خاطرات خود میگوید: اگر میدانست در پادگان یا خط یک نفر غذا نخورده است، لب به غذا نمیزد، میفرمودند «ما اینجا پدر و مادر رزمندهها هستیم و باید تمام توان خود را برای خدمت به آنان انجام دهیم، مثلا برای ما که مخابرات بودیم مکرر توصیه به برپائی ایستگاه صلواتی تلفنی میکردند تا رزمندگان احساس غربت نکنند.»
«آقا مهدی»، فرماندهی نبوتگونه داشت
وی به ابعاد عملیات بدر پرداخته و عنوان میکند: ایشان قبل از شروع رزمندگان را جمع کرده و با آنان اتمام حجت نمود و گفت هرکسی قصد شرکت در عملیات را ندارد میتواند از این جا برگردد، آنان نیز به نشانه بیعت با فرماندهی دسته عزاداری برگزاری کرده و عملیات را شروع کردند.
میرآب یادآور میشود: وقتی عملیات شروع شد ایشان با تکه کلام معروفشان گفتند که «الله بندهلری» (بندگان خدا) همیشه ذکر بگویید، ایشان آن موقع اظطراب زیادی داشتند، جان رزمندگان برایشان خیلی مهم بود و ایشان به قول شهید سلیمانی «فرماندهی نبوتگونه» داشت و نمیگفت برو، بلکه میگفت بیا؛ رزمندگان اصرار داشتند که ایشان به عقب برگردد ولی قبول نکردند، رزمندگان نیز صلوات بلندی برای سلامتی ایشان فرستادند.
وی میافزاید: لشکر عاشورا وقتی محور دجله را شکست کسی باور نمیکرد، در دجله آتش کم شده بود وقت نماز ظهر گفتند ما آرزوی وضو در دجله را سالها در دل داشتیم که ضمن ادای نماز ظهر دو رکعت نیز نماز شکر بخوانید. قصد برنامهریزی برای عبور از دجله داشتیم که چند نفر میخواستند زود خود را به آب بزنند که ایشان مانع شدند؛ سرعت آب زیاد بود ولی این حرکت رزمندگان نشانگر ارادت زیاد قلبی آنان به «آقا مهدی» بود؛ ایشان وقتی پرسیدند «چه کسی رانندگی جهت آوردن قایق از بلمستان بلد است؟» شهید پارچهباف زود اعلام آمادگی کرد ولی بلد نبود، اما گفت برای آقا مهدی «نه» نباید گفت.
«صداقت» و «عدالتخواهی»، دو ویژگی بارز شهید باکری بود
سردار محسن ایرانزاد از دیگر همرزمان شهید باکری است که از سنین نوجوانی همراه ایشان بوده است، او از فرمانده خود خوب آموخته است که این بدن خاکی باید مجاهدت کند تا روح صیقلی و آسمانی شود، چنانکه وی در دوران شیوع کرونا با تلاش های بیوقفه و گمنامانه خود در ستاد مدافعان سلامت شبکهای از خیرین را در سراسر استان ساماندهی نمود تا کمر سرپرست خانوادهای در دوران کرونا از فشارهای اقتصادی در حد توان خم نشود، اما این تلاشها در دو سال اخیر چهره او را پیش از پیش تکیده کرده است.
وی شهید باکری را الگوی رزمندگان در اخلاق و رفتار میداند و یادآور میشود: در ایشان دو ویژگی مهم صداقت در گفتار و عمل و عدالتخواهی مطرح بود. ایشان در دل خود هیچ تزویر و ریایی نداشتند، اعتقاد داشتند این کار تکلیفی است که خداوند بر ما نهاده و باید با تمام سعی و کوشش خالصانه برای رضا الله آن را به سرانجام برسانیم.
وی ادامه میدهد: این الگوی رفتاری ایشان باعث شده بود تا رزمندگان کمترین شبههی در انجام فرآمین ایشان نداشته باشند، چراکه میدانستند هر حرف آقا مهدی از روی صداقت است، هر دستوری به رزمندهها میداد خودشان از قبل به آن عمل کرده بودند.
وی به زوایایی از عملیات بدر پرداخت و میگوید: در عملیات بدر، اواخر روز 25ام وقتی قصد تهاجم به سمت حریبه ( روستایی که مقاومت میکردند) داشتیم، ایشان به نیروهایی که همراهشان میرفتند گفتند «هر کس با من برود احتمال شهادتش زیاد است و کسانی که آمادگی ندارند نیایند»، آن روز همه رزمندگان رفتند، هر چه آن روز به ایشان جهت برگشت اصرار کردند قبول نکردند؛ چون ایشان پیمان بسته بودند که تا آخرین نفس همراه رزمندگان باشند، قبول نکردند و صداقت مطلب و گفتار را با شهادت کنار رزمندگانشان نشان دادند.
وی به ویژگی عدالتخواهی آقا مهدی باکری نیز پرداخته و ادامه میدهد: ایشان هر چه برای نیروها خوب بود آن را میخواست و هر مسایلی که در رفاه و آسایش رزمندگان مهم بود ایشان پیگیر تحقق آن بود، میفرمودند همانطور که نوکر خادم است و هیچ چشمداشتی از خدمت خود ندارد، ما هم باید آنان را سرور خود بدانیم، چنانکه لباس و غذای خود را با رزمندگان یکی میکرد، کفششان چندین پینه داشت ولی میگفتند «ما در مقابل مردم و خداوند جوابگو هستیم.»
تحفهای برای 10 هزار شهید آذربایجانشرقی
مصطفی عابدی از رزمندگان دوران دفاع مقدس و مسئول سابق عملیات قرارگاه منطقهای عاشورا است که سال 1393 بعد از بازنشستگی اقدام به پژوهش و نویسندگی پیرامون دفاع مقدس نموده است و به همت ایشان کتب متعددی چاپ شده و یا در حال چاپ میباشد.
وی با بیان این که کتابی با عنوان شناسنامه لشکر عاشورا و توپخانه 40 رسالت چاپ شده است، اذعان داشت: این کتاب در 504 صفحه به صورت رنگی، کارنامهای از رشادتهای لشکر عاشورا که تدوین شده است.
عابدی میافزاید: در چاپ این کتاب چندین استان که در عملیاتها با لشکر عاشورا بودهاند نظر داده و در کارگروههای خود آنرا تکیمل و یا تصحیح کردهاند و چندین بار به مرحله چاپ و پیش چاپ رفته است. 600 ساعت مصاحبه فرماندهان در قبل، حین و بعد عملیات و کاستهای صوتی دفاتر راوی آن زمان به صورت کامل تایپ شده است.
وی ادامه میدهد: نوشتههای دیگرم در کنگره ملی 10 هزار شهید استان رونمایی میشود، من نیز مسئول دبیرخانه کنگره هستم؛ کارنامه و شناسنامه توپخانه 60 رسالت در حال تدوین است که تکمیل شده و برای واحدهای اطلاعات، پدافند هوایی، آماد و معاونت نیرو نوشتهها در حال اتمام است.
گزارش از حامد سلطانپور
انتهای پیام/
