آناج-گروه ترکیه و قفقاز؛ روز گذشته باز هم مردم ترکیه شاهد انتشار خبری بودند که رجب طیب اردوغان رئیسجمهور این کشور و رهبر حزب عدالت و توسعه، آن را به عنوان یک مژده ملی قلمداد کرد.
خبر این بود: گروه اکتشافی تحت امر وزارت انرژی و منابع طبیعی ترکیه در سواحل دریای سیاه و در استان ساکاریا، یک میدان گازی جدید کشف کردهاند.
به گفته اردوغان، میدان جدید که توسط کشتی عملیات اکتشافی فاتح کشف شده، دارای یک ذخیره با ظرفیت تقریبی 135 میلیارد مترمکعب است.
اردوغان در مورد چند و چون انتقال گاز و ورود آن به شبکه توزیع گفته است: «ما میخواهیم روند انتقال گاز طبیعی از دریا به خشکی را طی 3 مرحله انجام دهیم. نخستین مرحله راهاندازی سیستمهای تولید گاز طبیعی است که عملیات آن در بستر دریا ایجاد میشود. در مرحله دوم راهاندازی تأسیسات در دستور کار است که گاز طبیعی را در خشکی پردازش کرده و آن را برای استفاده آماده میکند. مرحله سوم خط لولهای است که ارتباط بین سیستم در دریا و تأسیسات روی خشکی را میسر میکند».
وی همچنین در مورد فازهای آتی اکتشافی گفته است: «فعالیت حفاری ما در محدوده چاه آماسرا – یک ادامه دارد. منتظر مژدههای دیگر از این منطقه هستیم».
آمارها چه میگویند؟
اغلب رسانههای تحت امر حزب عدالت و توسعه در هر دو بخش دولتی و خصوصی، هم مراسم افتتاح بندر جدید در استان زونگولداغ و هم خبر اعلام اکتشاف میدان جدید گازی را به صورت زنده و با آب و تاب پوشش دادند و از چند روز پیش اعلام شده بود که دولت برای مردم، یک مژده بزرگ دارد.
اردوغان اعلام کرده که میزان ذخایر گاز اکتشافی ترکیه در حوزه جغرافیایی دریای سیاه به 540 میلیارد مترمکعب رسیده است. حالا سؤال اینجاست: آیا اکتشاف میادین گازی جدید در منطقه دریای سیاه، واقعاً متضمن مژدههای اقتصادی بزرگی برای ترکیه است و میتواند این کشور را در تأمین منابع انرژی به استقلال کامل برساند یا خیر؟
بر اساس آمارهای رسمی منتشر شده از سوی وزارت انرژی و منابع طبیعی ترکیه، این کشور در سال 2018 میلادی، نزدیک به پنجاه میلیارد مترمکعب، گاز وارد کرده اما این میزان در سال 2019 با کاهش 10 درصدی روبرو شده و به رقمی معادل 45 میلیارد و 211 میلیون مترمکعب رسیده است. این یعنی چه؟
یعنی اگر معیار واردات گاز طبیعی ترکیه را بر رقم سالانه 45 میلیارد مترمکعب فیکس کنیم و با این فرض خوشبینانه که اولاً تخمین گاز موجود در میادین کشف شده، دقیق و صادقانه است و دوم اینکه به تمامی استحصال میشود –که البته از لحاظ فنی ممکن نیست- به این نتیجه میرسیم که میدان جدید دریای سیاه، به مدت دو سال و نیم، گاز مورد نیاز ترکیه را تأمین میکند و دوم اینکه با احتساب کل میادین کشف شده که ذخایر موجود در آنها به میزان 540 میلیارد مترمکعب رسیده، تمام این ذخایر، در خوشبینانهترین شرایط ممکن، 10 سال از میزان نیاز ترکیه به گاز وارداتی را تأمین میکند.
البته در این راه، باید به چالشهای زیر نیز اندیشید:
1.پژوهشهای زمین شناسان، متخصصین میادین گازی و دانشمندان مسلط بر منابع گازی بستر دریاها، نشان داده که تعریف رقم دقیق ذخایر گازی، کاری دشوار است و معمولاً، رقم اعلام شده، بیش از اندازه واقعی است تا اولاً رضایت اجتماعی ایجاد کند؛ دوم اینکه، حمایتکننده دولتی را به سرمایهگذاری ترغیب کند.
2.میزان نیاز به گاز طبیعی ثابت نیست و هر سال، بیشتر و بیشتر میشود.
3.ایجاد تأسیسات استخراج، انتقال و فنآوری گاز از بستر دریا به خشکی، مستلزم هزینههای سرمایهگذاری سنگین و صرف زمان است و نمیتوان به سرعت، آنها را وارد مدار کرد.
برای درک میزان اهمیت میزان ذخایر گازی کشف شده در قلمرو ترکیهای دریای سیاه و مقایسه آن با ذخایر گاز طبیعی کشورهای جهان، میتوان به این اطلاعات اجمالی اشاره کرد:
تاکنون در دریای سیاه ترکیه 540 میلیارد مترمکعب ذخیره ثبت شده است (کمی بیشتر از نیم تریلیون مترمکعب). روسیه و ایران با تفاوتی ناچیز، جمعاً 36 درصد از کل ذخایر گازی جهان را در اختیار دارند.
یعنی روسیه با 35 تریلیون مترمکعب، 18.1 درصد از گاز طبیعی جهان را در دل خود جای داده و ایران هم با رقمی نزدیک به 34 تریلیون مترمکعب، بیش از 17 درصد گاز جهان را داراست.
قطر با 15 تریلیون سوم است، ترکمنستان و عربستان سعودی هم در ردههای پایینتر هستند و از این حیث، ذخایر ترکیه، حتی به پله بیست و پنجم جهانی هم نزدیک نشده است.
چرا خبر اکتشاف برای مردم ترکیه مهم است؟
ایران، پس از روسیه ثروتمندترین کشور صاحب منابع گازی جهان است و حالا، نهتنها شهرهای بزرگ و کوچک دارای موقعیت جغرافیایی مسطح و عادی، بلکه اغلب شهرها و روستاهای مناطق صعبالعبور مرزی و کوهستانی هم گازرسانی شدهاند.
با توجه به آنکه پرداخت قبوض گاز در سبد هزینههای ماهانه خانوار ایرانی – در مقایسه با میزان درآمد و هزینههای دیگر – سهم ناچیزی دارد، ممکن است میزان اهمیت گرانی گاز در ترکیه، به روشنی درک نشود. چراکه به عنوان مثال، حتی خانوادهای که در ایران در طول ماه، درآمد ناچیزی در حد 3 میلیون تومان دارد، برای پرداخت قبض یک ماه گاز طبیعی، نهایتاً مبلغی بیش از 30 هزار تومان پرداخت نمیکند که مبلغی در حد 1 درصد از کل درآمد خانوار است.
اما در کشور ترکیه، خانوادهای که کف حقوق ماهانه نزدیک به 3 هزار لیره دریافت میکند، برای پرداخت قبض ماهانه گاز طبیعی، مبلغی بین دویست تا دویست و پنجاه لیره پرداخت میکند که دستکم 8 درصد از درآمد خانوار است. (هزینه ماهانه برق، اندکی از گاز هم بیشتر است).
بنابراین با مقایسه این دو تابلو، میتوان چنین دریافت که اگر قرار باشد یک خانواده ترکیهای، به جای 8 درصد از درآمد ماهانه خانوار، مبلغی بین 1 تا 2 درصد را برای گاز طبیعی خرج کند، میتواند این مابهالتفاوت را در بخش دیگری خرج کند.
در پایان باید گفت، وابستگی به واردات منابع سوخت و انرژی، یکی از پاشنه آشیلهای بسیار مهم اقتصاد ترکیه است و در شرایطی که تنها 2 سال تا زمان اجرای کامل سند بالادستی 2023 باقیمانده، دولت آنکارا هنوز هم ناچار است که سالانه مبلغ کلانی بین 45 تا 55 میلیارد دلار را برای واردات انرژی هزینه کند.
در نتیجه این موضوع، در زندگی روزمره شهروندان ترکیه از اهمیت خاصی برخوردار است و دولت میتواند، اقدامات و فعالیتهای خود در حوزه تلاش برای اکتشاف گاز و همچنین ترانزیت گاز و نفت را به عنوان یک اقدام مهم جلوه دهد و از مواهب حزبی و سیاسی – اجتماعی آن بهره فراوانی بگیرد.
خبر کشف ذخایر گازی جدید در دریای سیاه، در شرایطی همچون مژده ملی مطرح شده که اولاً دولت اردوغان به خاطر بحران اقتصادی، بیکاری و گرانی در معرض انتقاد قرار گرفته و رئیسجمهور، عملاً در مورد از دست رفتن 128 میلیارد دلار از ذخایر ارزی به خاطر ندانم کاری و سیاستهای اقتصادی غلط، پاسخ و استدلال روشنی نداشت.
دوم اینکه با وجود آنکه اکتشاف گاز و نفت در شرق مدیترانه یا دریای سفید، هزینههای سیاسی – مالی سنگینی بر دست ترکیه گذاشته، هنوز در این حوزه، موفقیتی به دست نیامده است.
انتهای پیام/
