به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «آناج»، وضعیت کنونی آموزش در ایران، حکایت از افول نگرانکننده در کیفیت یادگیری و انگیزه تحصیلی دانشآموزان دارد. میانگین معدل پایه دوازدهم به حدود ۱۰.۹۸ کاهش یافته و در رشتههایی مانند علوم انسانی این عدد به کمتر از ۹ رسیده است. همزمان، شمار دانشآموزان بازمانده از تحصیل از ۹۳۰ هزار نفر گذشته است. این آمارها زنگ خطری جدی برای آینده آموزش در کشور هستند؛ زنگ خطری که در رفتارهای نمادین دانشآموزان، مانند پارهکردن کتابها پس از امتحانات، خود را آشکارتر از همیشه نشان میدهد.
نمره ها فقط عدد نیستند!
طبق گزارشهای رسمی وزارت آموزشوپرورش، میانگین معدل دانشآموزان پایه دوازدهم در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ به حدود ۱۰.۹۸ رسیده است. در رشته علوم انسانی این عدد به کمتر از ۹.۲ کاهش یافته و رشته علوم تجربی نیز شاهد افتی بیش از ۲ نمره نسبت به سالهای گذشته بوده است.
علاوه بر این، بیش از ۹۳۰ هزار دانشآموز بازمانده از تحصیل وجود دارد؛ آماری که رشد ۲۶ درصدی نسبت به سالهای قبل را نشان میدهد و نمایانگر مشکلات اقتصادی و اجتماعی در دسترسی به آموزش است. این وضعیت نه تنها آینده تحصیلی و شغلی دانشآموزان را تحت تاثیر قرار میدهد، بلکه در بلندمدت پیامدهای جدی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور خواهد داشت.
دلایل اصلی افت کیفیت آموزش
ساختار ناکارآمد آموزشی: سیستم آموزشی کشور هنوز بر حفظیات و آزمونهای سنتی تأکید دارد و کمتر به مهارتهای تفکر انتقادی، حل مسئله و یادگیری کاربردی توجه میشود. در نتیجه، بسیاری از دانشآموزان برای قبولی درس میخوانند، نه برای یادگیری واقعی.
کمبود و شرایط دشوار معلمان: کمبود بیش از ۳۰۰ هزار معلم متخصص، همراه با حقوق پایین و فشارهای شغلی، باعث کاهش انگیزه و کیفیت تدریس شده است.
فشارهای اقتصادی خانوادهها: هزینه بالای کتابهای کمکدرسی، کلاسهای تقویتی، و دسترسی نابرابر به اینترنت و ابزارهای آموزشی، فرصت برابر را از بسیاری دانشآموزان گرفته است.
تأثیر فضای مجازی: استفاده بیضابطه از تلفن همراه و شبکههای اجتماعی، تمرکز و انگیزه یادگیری را بهشدت تحت تأثیر قرار داده است.
پیامدهای کرونا: دوران آموزش مجازی باعث افت جدی در مهارتهای پایهای شد. دانشآموزانی که در مناطق محروم از دسترسی کافی برخوردار نبودند، عقبماندگی بیشتری تجربه کردند.
تغییر در نقش معلم و خانواده: در گذشته، معلمان با اختیار و اقتدار بیشتری کلاسها را مدیریت میکردند. اما در سالهای اخیر، حمایت بیحد و مرز برخی خانوادهها از فرزندانشان، گاه باعث شده که اختیار معلم در مدیریت کلاس محدود شود. این روند به راحتطلبی دانشآموزان و کاهش انگیزه آنها برای یادگیری دامن زده است.
اعتراض نمادین؛ وقتی پارهکردن کتابها حرفی برای گفتن دارد
نمونهای از این گسست آموزشی، در پایان امتحانات سال جاری خود را نشان داد؛ جایی که ویدئوهایی از پارهکردن کتابهای درسی توسط دانشآموزان در شبکههای اجتماعی منتشر شد. هرچند این رفتار تربیتی نادرست تلقی میشود، اما نمیتوان آن را صرفاً هیجان زودگذر دانست.
برای بسیاری از دانشآموزان، کتابهای درسی به نماد فشار، بیمعنایی و تحمیل تبدیل شدهاند. این رفتار اعتراضی، نشانهای از نارضایتی عمیق و گسست میان نسل جدید با نظام آموزشی است؛ نظام آموزشی که هنوز پاسخگوی نیازها، زبان و دغدغههای نسل امروز نیست. این اتفاق، زنگ خطری جدی برای بازنگری در محتوای درسی، سبک آموزش و هدفگذاری کلان آموزش کشور است.
نقش دولت، خانواده و جامعه
دولت: دولت باید با اصلاح برنامههای درسی، افزایش بودجه آموزش، حمایت از معلمان، تقویت زیرساختها و ایجاد سیاستهای عدالتمحور، مسیر تحول را هموار کند.
خانواده: نقش خانوادهها در ایجاد انگیزه و حمایت عاطفی از دانشآموزان کلیدی است. اما این حمایت باید همراه با مسئولیتپذیری و تعادل باشد، نه افراط یا مداخلهگری در روند آموزش.
نهادهای غیردولتی: موسسات آموزشی، انجمنها و خیریهها میتوانند با ارائه خدمات مشاوره، آموزش مکمل و حمایت مالی از دانشآموزان محروم، نقش موثری ایفا کنند.
پیامدهای بلندمدت افت تحصیلی
کاهش سطح یادگیری و توانمندی دانشآموزان، در آینده به افت بهرهوری نیروی کار، افزایش نابرابری اجتماعی، کاهش سرمایه انسانی و حتی مشکلات روانی در سطح جامعه منجر میشود. این چرخه میتواند فقر و محرومیت را بازتولید کرده و توسعه کشور را با چالش مواجه کند.
راهکارهایی برای بهبود و اصلاح کیفیت آموزش
بازنگری در محتوای درسی: حذف مطالب زائد، سادهسازی زبان کتابها و استفاده از شیوههای تدریس مهارتمحور.
حمایت جدی از معلمان: افزایش دستمزد، دورههای حرفهای، و تقویت جایگاه اجتماعی آنان.
آموزش خانوادهها: برای برقراری تعادل در حمایت و پرورش استقلال دانشآموز.
کمک به دانشآموزان محروم: توزیع کتاب و تجهیزات رایگان، کلاسهای تقویتی رایگان با همکاری خیریهها.
مدیریت استفاده از فضای مجازی: آموزش سواد رسانهای، تولید محتوای آموزشی جذاب.
جبران عقبماندگیهای کرونایی: کلاسهای حضوری جبرانی، مشاوره تحصیلی و روانشناختی در مدارس.
آیا زمان بازنگری و تحول جدی نرسیده؟
افول کیفیت آموزش، تنها یک بحران درون مدرسهای نیست؛ این یک چالش ملی است. افت معدل، کاهش انگیزه، افزایش نارضایتی و اعتراضهای نمادین دانشآموزان نشان میدهد که نظام آموزشی نیازمند یک تحول جدی و ساختاری است. نادیده گرفتن این بحران، تبعات سنگینی برای آینده ایران خواهد داشت. وقت آن است که آموزش، به جای نمرهمحوری، به مسیر «فهم، رشد و معنا» بازگردد.
انتهای خبر/
