به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «آناج»، وقتی آقای احمدزاده، رئیس ستاد پشتیبانی جبهه مقاومت استان آذربایجانشرقی تماس گرفت و خبر از یک خبر خوب داد، نمیدانم آن مسیر پرترافیک و طولانی چطور طیالارض کردم که هفت دقیقه بعدش آنجا بودم. خبر از این قرار بود که یک پیرمرد جهادگر که تمام عمر خود را در جهادسازندگی گذرانده است و در حال حاضر بازنشسته شده، بعد از عملیات وعده صادق با ستاد پشتیبانی جبهه مقاومت استان تماس میگیرد و اعلام میکند من همه پساندازم که مبلغ ۲۰۰ میلیون تومان است را میخواهم به مجموعه سردار حاجیزاده اهدا کنم. آن طوری که مدیر ستاد جبهه مقاومت تعریف میکرد، با نیت این پیرمرد جهادگر استقبال زیادی شده و حتی آقای احمدزاده پیشنهاد داده که مجموعه سردار حاجیزاده بودجه دارند و اگر بشود این مبلغ را به کمک به مردم غزه و لبنان بدهد ولی حرف مرد جهادگر یک کلام بود: نه! فقط مجموعه موشکی. در مورد آقای محمدعلینژاد، اهل هادیشهر و متولد ۱۳۲۷ است، سالها جهادگر بوده و در دوران دفاع مقدس نیز حضور پررنگی داشته است، حرف میزنم، مردی که خودش را محمدجهادگر معرفی میکند.
جهاد پیر جهادگر این بار برای موشک
مدیر ستاد پشتیبانی جبهه مقاومت میگوید: وضع مالی آقای علینژاد تعریفی ندارد، او در یک خانه بسیار معمولی و حتی زیر معمولی در شهر هادیشهر زندگی میکند و چندین سال است که ناخوش احوال است و زندگیاش روی تخت فلزی و تشک طبی میگذرد. وقتی آقای احمدزاده با آقای علینژاد تماس گرفت تا یک مصاحبه تلفنی کوتاه داشته باشیم، ابتدا قبول نمیکرد و کلی آیه و حدیث آورد که در آنها اشاره شده بود که به هیچ وجه کارهای نیک خود را جار نزنید و ما هم در مقابل به کلی آیه و حدیث اشاره کردیم که اتفاقا این کار شما را باید گفت تا مردم از شرایط حاد خبردار شوند. به آقای علینژاد گفتم ولی خودتان نیاز به این پول داشتید، آن طور که در عکس و فیلمتان دیدم وضع مالی خوبی ندارید، با طمانینه میگوید: عکسهای بالا سر تختم را دیدی دخترم؟ این عکسهای بالاسرم که عکس شهدا و سردار سلیمانی و قربانش بروم رهبر معظم انقلاب است دارو و درمان من هستند. آقای علینژاد چهار فرزند دارد و همسرش نیز یک همسر فداکار است و وقتی از نیت من خبردار شد رو به من کرد و گفت: اجرت با امام حسین(ع)، شهید کربلا.
۲۰۰ میلیون تومان کل پسانداز من ناتوان است
گفتم ولی باز تو کَت من نمیرود که کل پساندازت را بدهی، شاید تحت تاثیر جو قرار گرفتید؟ بعدا پشیمان نشوید؟ بلند بلند از پشت تلفن میخندد: من نزدیک به هشتاد سالم هست، عمرم را کردم، بچههایم هم هر کدام سر زندگی خودشان هستند و نیاز به مقام و تعریف و تمجید هم ندارم! شما جوانها چون جنگ و دوران دفاع مقدس را ندیدهاید نمیدانید وقتی مولای یک کشور میگوید همه نان مان را با هم قرار است تقسیم کنیم یعنی چه؟
وقتی میگوید هر کمکی از دستتان برمیآید یعنی چه؟ و در لبیک به این فرمان پیرزن نود ساله ۳ تخم مرغ که همه داراییاش است را در دست میگیرد و برای پشتیبانی از جبهه میآورد یعنی چه! انصافا از سوالم پشیمان شدم، گفتم حالا چرا مجموعه سردار حاجیزاده، چندتایی قربان صدقه آقای فرمانده رفت و شروع کرد به گفتن از حس و حال روزی که موشکهای ایران در آسمان اسرائیل رقص شکوه برپا میکردند: از دقیقه اول که خبر آمد ایران وعده صادق را شروع کرده است تا لحظهای که موشکها بر سر اسرائیلیها فرود بیاید سجده کرده بودم، داشتم فقط اشک میریختم و ذوق میکردم از اینکه چنین مولایی داریم و چنین فرماندهای. گفتم خُب الان سردار حاجیزاده خبردار شدهاند که یک پیرمرد هادی شهری چه کرده است، میخندد: نمیدانم.
قرار است آقای فرمانده خودش به هادیشهر بیاید
به علت وضعیت جسمانی آقای علینژاد زیاد پای تلفن نمیگیرمش و سوالهای باقیمانده را از مدیر ستاد پشتیبانی میپرسم. آقای احمدزاده میگوید: ما با ستاد پشتیبانی و کمکهای مردم مجموعه هوافضای سپاه پاسداران تماس گرفته و گفتیم یک نفر است که این نیت را کرده است و آنها هم استقبال کردند و حتی چند روز بعد با ما تماس گرفتند و گفتند سردار حاجیزاده اعلام کرده است که کمی اوضاع آرام شود شخصا به هادی شهر خواهم رفت و با این مرد جهادگر دیدار میکنم و از نزدیک قدردان این لطف و مهرش خواهم بود.
لینک کوتاه : https://anaj.ir/?p=90963