به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «آناج»، تعدادی از شعرای تبریزی در سوگ شهادت دبیرکل حزبالله لبنان، شهید سیدحسن نصرالله، اشعاری در وصف این مجاهد جبهه مقاومت سرودهاند که به شرح زیر است:
دل من گشته پر از غم ز عزای سید…
از گلستان جهان یک گل بی خاری رفت
گشته دلگیر دلیران که دلداری رفت
راوی نصر من الله حسن نصرالله
او که می کردبر اسلام ز دل یاری، رفت
مومن و متقی و همچو ابوالفضل رشید
رهبری شیر دل واهل عمل، کاری رفت
آسمان وطن و کشور لبنان و عراق
خانه تاریک که یک شمع شب تاری رفت
سپه قدس از آن بر سر خود می کوبد
که از آن لشکر حق شیر سپهداری رفت
یار حزب الله و یاور انصارالله
گوئیا از یمن هم شیر دل انصاری رفت
او که بر هم زده بود خواب نتانیاهو را
خواست راحت بشود موش، که شهماری رفت
قوم صهیون ز نامش به هراس افتاده
بود دائم به دل سنگدلان ناری رفت
بهر آزادی قدس از ستم قوم یهود
همچو ایوبی و هر فرد سزاواری رفت
دائما داشت سر آماده، رود بر سر دار
فکر می کرد که باید به سر داری رفت
یاور مردم مظلوم فلسطین عزیز با دلی پاک و پر از عاطفه غمخواری رفت
دل من گشته پر از غم ز عزای سید
باید امشب به سراغ نی و اشعاری رفت
شاعر: علی نصیرزاده از سراب
ایلَدی باغلادیقی عَهده وفا نصرالله
دِینینی ایلدی اسلامه اَدا نصرالله
ایلدی جانینی بو یولدا فدا نصرالله
رهبر مُقتدر و جان بکف حزب الله
مظهر غیرت و ایثار و وفا نصرالله
صدقیله رهبر فرزانیه لبیک دیوب
لحظه اول سروری ایتموبدی رها نصرالله
عُمرونی صرف ائلدی دین و ولایت یولونا
بوشلاموب سنگرینی صبح و مَسا نصرالله
مکتب کربوبلادن آلوب ئوز سرمشقین
هر بلا گلدی اودور اولدی رضا نصرالله
ظلمه هرگز باشینی ایتمدی خم دنیاده
ایلَدی باغلادیقی عَهده وفا نصرالله
صهیونیستین ایچی بوش هیبتینی سیندیردی
ایتدی دین دشمنینی خوار و فنا نصرالله
آرزوسیدی چکه جام شهادت باشه
تا اولا عدنده مهمان خدا نصرالله
عاقبت نوش ایدوب عشقیله شهادت جامین
اولدی قربان رهِ دین و وَلا نصرالله
قانیله ایلدی دین پرچمینی پاینده
اولدی همسفره ی جمع شهدا نصرالله
شاعر: ستار رزّاقی
چه عاشقانه کشیدی به شانهها سید
فدای تو غزل عاشقانهها سید
دلم به پای تو ریزد ترانهها سید
به دست خویش زدی در دیار عاطفهها
پلاک مهر به سردرب خانه ها سید
فتاد قامت سروت به خاک اگرچه ولی
زند به نغمهٔ باران جوانهها سید
در آستان صدای رسای تو رسوا
ببین چگونه صدای رسانه ها سید
بهار کوی تو را دولتی گرانمایه
خزان اگر چه پر است از خزانه ها سید
زهی که بار شهادت به یاد حضرت عشق
چه عاشقانه کشیدی به شانهها سید
کبوتران حریمت بیا که منتظرند
که بی تو لطف ندارند دانهها سید
قسم به بال بلندت نصيب آزادیست
نه بهر زاغ زغن آشیانهها سید
شعار نصر من اله نشان پیروزیست
که نام توست یکی از نشانهها سید
چه گویمت که ادا شاخص شعارت را
نمیکند سخن شاعرانهها سید
قسم به روی کبود عیال کشته اشک
به دست ماست دگر تازیانهها سید
شاعر: دلپاک از تبریز
آه نصرالله….
کنون شتک زده خونت به ماه نصرالله
گرفته رنگ ز خونت پگاه نصرالله
نکشتهاند تورا بلکه زندهتر گشتی
به خون سرخ تو سوگند آه نصرالله
به روشنای شهادت بشارتت دادند
حکایتی است در این شامگاه نصرالله…..
جهان کشید دوباره تو را به قربانگاه
رسیده به وصال الله نصرالله
عجب مدار که از خون تو شهید القدس
چه سیلها که بیفتد به راه نصرالله
مرا بگیر در آغوش خود که آوردم
به زیر سایه سروت پناه نصرالله
کنون که چشم تو دیده حسین فاطمه را
خودت شهادت ما را بخواه نصرالله
دوباره میشود آیا تو را ببینم؟ کی؟
کنار مهدی موعود؟… آه نصرالله….
نگاه کن به سرآغاز صبح، نزدیک است
به سر رسیدن شام سیاه نصرالله
شاعر: امیرحسین دوستزاده
تو رفتی و تیغ تو باقیست…
به هر دیده باید که باران ببینم!
به هر سینه اندوه لبنان ببینم
در این داغ، خون تو و اشک خود را
به هر گوشه باید خروشان ببینم
عروسی ست شومرده امروز لبنان
عجب نیست گیسو پریشان ببینم
تصور نمی کردم ای سرو، با تو…
خزانی چنین در بهاران ببینم
چرا زنده ماندم من این روزها را؟
که هر لحظه را داغ یاران ببینم
نمردم که چون حاج قاسم تو را نیز
در آغوش گرم شهیدان ببینم
کنون مرگ بر من اگر با سکوتم
به خاک و به خونهات غلطان ببینم
خوشا آنچنانت ببینم که بودی
تو را حافظ مرز ایران ببینم
تو را حامی کودکان فلسطین
تو را همدم دردمندان ببینم
تو رفتی و تیغ تو باقیست حالا
که در عرصه همواره چرخان ببینم
که خون تو را بر رگ هر چه عاشق!
در این عرصه پیروز میدان ببینم
خوشا من که همراهت اینک رسیدم
به روزی که پایان شیطان ببینم
شاعر: حسن زرنقی
زندهتر خواهی شد…
کشتند تورا و زندهتر خواهی شد
درسینه ما تپنده تر خواهی شد
ای یاس به خون نشسته حزبالله
تکثیر شدی روندهتر خواهی شد
شاعر: راضیه پناهی
راهیان مکتبت را کَز ادب
روح پاک و قلب شیدا داشتی
آبرو از آلِ طاها داشتی
ای فدای دین حق سیّد حسن
فاش گویم روح تقوا داشتی
ای مجاهد ای زعیم کم نظیر
ای که بر دل مهر زهرا داشتی
در جمالت جلوهگر نور شرف
بر لبت دُرِّ تولّا داشتی
در نگاهت نور مهر ودوستی
حبّذا روی دل آرا داشتی
خوبرویان در تمنّای رُخت
چون به قاف حُسن سُکنی’ داشتی
صدق و اخلاص و یقین و معرفت
دولت دین ، زهدِ دنیا داشتی
خسته کردی استقامت را زِبس
سِعّهء صدری چو دریا داشتی
شیعه را باشد خصال حیدری
هرچه داردشیعه یکجا داشتی
جان بکف بودی براه دین حق
دردِ دین و عشق مولا داشتی
خطبه های آتشین و حیدری
عقل دینی ، زهدِدنیا داشتی
تیغ نطق ات هیبت دشمن شکست
نام حزب الله تو بر پا داشتی
بندگی بر ذات سبحان پیشهات
شوق وصل حَیِّ اَعلا داشتی
اجر خود را با شهادت یافتی
چونکه با حق سِرّ و سودا داشتی
قدس را آزاد سازد خون تو
بهرِ آن هر دَم تقلّا داشتی
ای مرید مکتب سیّد علی
چون سلیمانی تو دلها داشتی
راهیان مکتبت را کَز ادب
کاسهء شهد مصفّی’ داشتی
(ارفعی) عاجز بُوَد از وصف تو
هرچه خوبانراست تنها داشتی
شاعر: مقصود ارفعی خسروشاهی
در استقبال از شعر استاد کلامی
شفاعت ائلیه روز جزا نصرالله
دِینینی ایلدی اسلامه اَدا نصرالله
اولدی بو عرصه ده عشقیله فدا نصرالله
مُقتدر رهبریدی لشگر حزب اللهه
اولموشیدی اولارا راهنما نصرالله
صدقیله رهبر فرزانیه لبیک دیوب
لحظه اول سروری ایتموبدی رها نصرالله
عُمرونی صرف ائلدی دین و ولایت یولونا
بوشلاموب سنگرینی صبح و مَسا نصرالله
مکتب کربوبلادن آلوب ئوز سرمشقین
هر بلا گلدی اودور اولدی رضا نصرالله
سینه سین ایتدی سپر تیر ستمکارانه
جور اشراریدن ایتموبدی اِبا نصرالله
ظلمه هرگز باشینی ایتمدی خم دنیاده
ایلَدی باغلادیقی عَهده وفا نصرالله
ئوزی حق،سوزلری حق، مکتبی حق،مقصدی حق
اودی هر یرده ایدوب حقّی ندا نصرالله
بویودی نیّتی آزاد اولا تا قدس شریف
اول مقدّس یئره راحت قویا پا نصرالله
صهیونیستین ایچی بوش هیبتینی سیندیردی
ایتدی دین دشمنینی خوار و هَبا نصرالله
آرزوسیدی چکه جام شهادت باشه
تا اولا عدنده مهمان خدا نصرالله
عاقبت نوش ایدوب عشقیله شهادت جامین
اولدی قربان رهِ دین و وَلا نصرالله
قانیله ایلدی دین پرچمینی پاینده
اولدی همسفره ی جمع شهدا نصرالله
آچ اَلین ایله دعا بیزلرهده رزّاقی
تا شفاعت ائلیه روز جزا نصرالله
شاعر: ستار رزّاقی
انتهای پیام /
