کریم حرمتی در گفتگو با خبرنگار سرویس اجتماعی و فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «آناج»، در هفته دفاع مقدس اظهار کرد: در تابستان سال ۱۳۶۱ به جبهههای جنگ عازم شده و تا آخر جنگ تحمیلی به سه صورت با عضویت بسیجی، سرباز و سپس پاسدار حضور داشتم و اولین رستهای تخصصی که در آن فعالیت کردهام دسته تخریب بوده و اولین بار به همراه 40 نفر با مسئولیت حسین شمعچیان به قرارگاه نجف اعزام و بعد از انجام ماموریت در لشکر 31 عاشورا مشغول به فعالیت شده و در مناطقی مانند دزفول و صفی آباد، در رسته تخریب حضور داشتم.
وی افزود: تمامی لحظات هشت سال دفاع مقدس، ایثار، فداکاری و از خودگذشتگی است و بنده بخاطر مهارتی که در حوزه شناسایی و تخریبچی داشتم همیشه در شناساییها به عنوان نیروی اول حضور داشته و و به نوعی چشم نیروهای اعزامی در به صورت شبانهروزی در منطقه مشخص شده بودم.
حرمتی ادامه داد: اتفاقات متععدی در مناطق مختلف برای ما رخ داده بود و یکی از این اتفاقات این بود که یک بار در منطقه قصرشیرین ماموریتی محول شده بود که در نزدیکی پاسگاه سفید، رودخانه الوندی وجود داشت که ما مجبور بودیم از رودخانه بدون لباس غواصی عبور کرده و همچنین میدان مین دشمن را پاکسازی کرده تا به پشت و عقبه دشمن برسیم و در این ماموریتها برای اینکه دشمن متوجه حضور ما نباشد در تاریکی شب مینها را خنثی کرده و چاشنی آن را برداشته و دوباره سرجای خود بگذاریم تا حضور ما در آن منطقه معلوم نشود.
وی با بیان اینکه جنگ همیشه سخت بوده و خاطرات بد و ناگواری را همراه دارد گفت: دشمن برای محافظت از منطقه خود از انواع و اقسام فریبها استفاده میکرد تا به خوبی از حوزه استحفاظی خود مراقبت کند و آسیب برساند یکی از روزهایی که در ماموریت بودیم معمولا بعد از عبور تله، منطقه امن میشود و بخاطر اینکه منطقه کوهستانی بود این بار دشمن در ارتفاعات مختلف تلههای زیادی را جاسازی کرده بود بعد از پاکسازی تله وقتی میخواستیم پای خود را از روی سیم خاردار رد کرده و به زمین بگذارم لحظهای شک کردم و اجتناب کردم و با کشیدن دست روی زمین متوجه شدم یک مین گوجهای وجود دارد و به نوعی شاید برای من یک امدادهای الهی بود تا از این کار منصرف شوم و همچنین اگر این اتفاق برای من میافتاد همراه من چند تن دیگر به فیض شهادت نائل میآمدند.
در عملیاتهای آب و خاکی در مناطق مختلف در بحث شناسایی بخشی از شناساییها را بخاطر اینکه داخل هور بودیم باید روزها انجام میدادیم و همانطور که میدانید در روز دشمن کاملا آگاه است آبراههایی در داخل هورها وجود دارد که ما از آن عبور میکردیم و در این مواقع دقت باید بسیار زیاد بوده و کارها کاملا باید طبق برنامه و اصول جلو میرفت و بعد از تاریک شدن هوا وارد مواضع دشمن شده و ماموریت خود را انجام میدادیم.
کریم حرمتی با بیان اینکه لشکر ۳۱ عاشورا بدون شهید مهدی باکری حلاوت خاصی ندارد و باید در مصاحبهها و خاطرهگوییها حق همرزمی و رفاقت را به جا بیاوریم گفت: ما بعد از عملیات خیبر در پاسگاه زید مستقر شده بودیم و ماموریتی برای ما تعریف شده بود و ماهم در منطقه به شناسایی مشغول بودیم که تمامی سفارشها را را از ایشان گرفتیم تا طبق برنامه عمل کنیم و در تمامی شناساییها حضور داشته و دستور ماموریتهای بعدی را نیز در همان جا صادر میکرد و استفاده از کلاه آهنی در منطقه به تازگی رواج یافته بود و در هنگام دیدبانی نگاه کردن به دوربین با کلاه آهنی میسر نبود و هنگامی دیدبانی وقتی کلاه آهنی را زمین میگذاشتیم شهید باکری حتی نحوه گذاشتن کلاه بر روی زمین را آموزش و تذکر میداد.
وی گفت: شهید باکری همبشه به نیروهای خود روحیه میداد و در کنار رزمندهها حضور داشت آقا مهدی یکبار در یکی از ماموریتها در قرارگاه تاکتیکی گفتند امشب باید این هدفها و مواضع دشمن را شناسایی کنید اگر این هدفها را شناسایی کردین که هیچ، ولی اگر شناسایی نکردین اینجا محل شهادت شما است و همان شب تمامی مواضع را شناسایی کرده و به سلامتی به مقر برگشتیم و افرادی که به شناسایی محور دیگر رفته بودند بخاطر به طول کشیدن شناسایی تا روز امکان برگشت وجود ندارد، و این برادر بسیجی در یک سنگر مخروبه استقرار یافته و از این طرف نیز ما که متوجه برگشتن ایشا نشدیم احساس کردیم که ایشان اسیر یا شهید شده است ولی شهید باکری با نگاه به خط و مواضع دشمن متوجه شدند که ایشان اسیر نشدند چرا که هیچ تغیراتی در خط دشمن اتفاق نیافتاده بود همه پیشبینیها و تصمیمات ایشان قوت قلب رزمندگان بود.
انتهای خبر /
