• امروز : جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
  • برابر با : Friday - 5 December - 2025

ایران سرزمین کودتای مخملی نیست

  • کد خبر : 73806
  • ۰۴ مهر ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۱
ایران سرزمین کودتای مخملی نیست

هنوز زخم آزادی بر تن ایران مداوا نشده است، تمام ماجراها ادامه سناریوی تکراری بود و آغازگر بعد ضد فرهنگی بر جامعه است؛ ایران سرزمین کودتای مخملی نیست.

یادداشت آناج/فاطمه رضایی؛ شنبه شد، همان شنبه‌ای که مدت‌هاست چشم‌های زیادی را منتظر گذاشته است، وارد محوطه دانشگاه که می‌شوید شاهد دانشجویانی هستید که اکنون باید سر کلاس باشند اما تصمیم گرفتند این بار در میدان دانشگاه پای درس بنشینند.

کم کم صدای سوت و کف بلند می‌شود چشم‌ها سمت دانشکده فنی است، این‌بار هیچ چیزی سرجایش قرار نگرفته‌است، دانشجویان دانشکده علوم سیاسی حیران مانده‌اند و صدای اعتراض از دانشکده فنی به گوش می‌رسد یکی از دانشجویان فریاد می‌زند همه این ها تقصیر دانشجویان فنی است آنان سیاست زده‌اند نه سیاست‌دان.

حافظه تاریخی ما یادآور این سناریوی تکراری ۱۰ سال به ۱۰ سال است منتظری سال ۶۷، کوی دانشگاه ۷۷، فتنه ۸۸، آبان ۹۸ و این بار جنبش آزادی زن. ماجرای این جنبش متفاوت‌تر از همه آنان است این بار هدف فرهنگ است یادم هست روزهای اول همه چیز در هم بود فضای دانشکده را بی‌طرفی اساتید گرفته بود میان آن همه استاد، صدای حسینی درآمد بعد کلاس با صدای آرام و پر از استرس گویی که مبادا به خاطر سوالم جبهه گیری کند پرسیدم حق چیست! ما حقیم یا آنان که روبروی ما هستند گفت: حق؟ بچه جان همه‌تان حق هستید تو از آنچه اعتقاد داری دم می‌زنی و او از آنچه معترض است، هر دوی اینان حق هستند او معترض است از تویی که با آنان برای بی‌عدالتی نمی‌جنگی و تو معتقدی را و روش درست نیست، میان بحث‌هایمان متوجه شدم دیگر گفتگویمان دو نفری نیست دانشجویان دور تا دورمان هستند و گوش می‌دهند، همه دنبال یک چیز آمده‌اند تکلیف چیست؟ استاد با خنده تلخش ادامه می‌دهد آزادی، یعنی دانشجو راحت حرف بزند و بدون ترس شعار دهد، با این حرف استاد انگار جبهه بندی شروع شد و دانشجویانی که شانه به شانه هم دور تا دور استاد ایستاده بودند حالا شدند دو گروه مقابل هم یک طرف حرف از آزادی و طرف دیگر گفتمان صحیح را پیش می‌آورد. محوطه دانشگاه شد جامعه کوچک ما که فضای دو قطبی، آن را فرا گرفته است دانشجویانی که سال‌ها کنار هم بودند حالا به چشم خون خواهی به هم نگاه می‌کنند.

ماجرا هر چقدر جلوتر می‌رود برای آگاهان، روشن می‌شود و برای جاهلان، پیچیده‌ ‌تر و گنگ‌تر می‌شود اصلاً اصول جنبش فرهنگی (شما بخوانید ضد فرهنگی) همین است که افکار عمومی را در گمراهی رها کند آنجایی ماجرا جالب می‌شود که مریم رجوی خواهان ریاست بر ایران است کم کم عاملان مشخص می‌شوند اما مگر با مشخص شدن عامل اتفاق، می‌توان جوان را قانع کرد کسی را که می‌زنی مدافع امنیت تو است.

آنچه که مهم است بررسی قبل از رویداد است سال ۱۴۰۱ برای جامعه ایران سال پر از فراز و نشیب بود رویدادهایی که از اول سال به چشم می‌خورد همگی دقیق و مهندسی شده بود اول سال که مسئله حضور زنان در ورزشگاه بود، کمی بعد ریزش متروپل دل‌های ما را به درد آورد و واکنش‌های عجیبی که در پی آن اتفاق افتاد، همه این مسائل در بستر فریب رسانه‌ای وارد افکار عمومی شد آن هم افکار عمومی که نوجوانش تربیت یافته بازی رایانه‌ای است؛ جوانی که سرگرمی آن فیلم‌هایی است که قهرمان ملت شدند و حال، آن جوان با سنگ در دست با فریاد آزادی سمت هم‌وطن خود هجوم می‌برد و به آن قهرمان ذهنی خود می‌رسد، سال ۱۴۰۱ رسانه برای زندان‌ها هم نقش داشته است، زندان اوین سوخت با برنامه قبلی و شد جرقه‌ای برای خاموش نشدن.

جامعه، هیچ زمانی یک دست نیست و اصلاً نمی‌توان جامعه را یکسان‌سازی کرد آن وقت باید آزادی را بوسید گذاشت کنار، جنبش آزادی نشان داد جامعه هنوز زنده است، یک جامعه مرده ملتی بی‌تفاوت دارد زمانی که جنبش و اعتراض در جامعه شکل می‌گیرد و به قولی تقابل ملت اتفاق می‌افتد بدین معنی است که جامعه زنده است و زنده بودن جامعه به ملت آگاه آن است.

در حاشیه رویدادهای مهندسی شده، پروژه ققنوس نظرم را جلب کرد ماجرا برمی‌گردد به چند ماه قبل زمانی که میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد توییتی منتشر می‌کنند که در آن یک بوم نقاشی از ققنوس با پس زمینه سرخ و نارنجی به چشم می‌خورد، با آن سابقه‌ای که میرحسین موسوی دارد رد شدن از کنار این توییت اوج ساده انگاری ملت است، اگر به نمادشناسی رجوع کنیم می‌بینیم که ققنوس نماد برقراری نظم نوین است اما نظمی که از دل آشوب، خون و آتش شکل می‌گیرد. چند روز بعد کد ققنوس توسط خاندان پهلوی تکرار می‌شود. جامعه ایران در تاریخ خود آشوب کم ندیده است سرد و گرم هر نوع آشوب را چشیده‌ایم و رسیده‌ایم به این نقطه از تاریخ اما این آشوب پروژه‌ای متفاوت دارد این آشوب باید توسط زنان صورت گیرد، پروژه زن موجب تحریک احساسات افراد جامعه نسبت به زن می‌شود تحریک احساسات زمانی به چشم می‌خورد که جوانان و نوجوانان تحت تاثیر قهرمان ذهنی، خود را فدای زنان و دختران مبارز مجازی می‌کنند که تا به حال آنان را ندیده‌اند.

در میدان دانشگاه که اعتراضات شکل می‌گرفت ما عادت داشتیم طبق روال معمول مردان را جلودار اعتراضات مشاهده کنیم ولی این بار زنان و دختران صف اول اعتراضات بودند در خیابان‌هاو کوچه پس کوچه‌ها هم همین بود زنان خط شکن بودند شاید در نگاه اول جالب به نظر برسد اما از طرف دیگر به معنی دشواری برخورد قانونی و امنیتی با اغتشاشگران است.
اما این جنبش آزادی فقط با یک پروژه جلو نمی‌رود سرنخ‌های دیگر در تجزیه طلبی پیدا می‌شود جنبش با تحریک عواطف قوم کرد شروع شد از همان اول که کومله‌ها آمدند صدای تجزیه طلبی، تجزیه طلبان را بیدار کرد و سراسر ایران شدند کرد خونخواه، ماجرا به یک قوم ختم نمی‌شود صدایی دیگر از تبریز درآمد، دختر ترک، دختر ترک گویی متعلق به ایران نبوده و همه آن را به ترک بودن می‌شناسند نه ایرانی بودن.

تجزیه طلبان گرگان در کمین هستند، تا صدای ناآرامی می‌آید خود را می‌رسانند تا هم صدای ناآرامی شوند، پرچم‌های پانترک‌ در تبریز رخی نشان دادند یادم هست نشریه دانشگاه تبریز در خصوص زلزله خوی متنی منتشر کرد از سر تا پایش تجزیه طلبی را فریاد می‌زدند جای تعجب است که چنین نشریه‌ای باید در نهاد آموزش رسمی منتشر شود، در ماجرای پروژه تجزیه طلبی شبکه‌های جمهوری آذربایجان فعالیت خود را دو برابر کرده بودند الهام علی‌اف، رئیس جمهور آذربایجان، چندین بار در سخنان خود تجزیه طلبان داخلی را تحریک کرده بود و از هیچ شیطنت رسانه‌ای فروگذار نکرده بودند از توهین‌های مکرر در تلویزیون رسمی، روزنامه‌ها وحتی مجلس خود گرفته تا دخالت در امور داخل ایران.

تمامی موارد دست به دست دادند تا برسیم به تقابل ملت‌ها با یکدیگر، تقابل ملت و دولت، این تقابل‌ها در بستر موضوعات اجتماعی بودند، موضوعات اجتماعی که به مسائل سیاسی و امنیتی تبدیل شدند و موجب سوء استفاده شد. بعد از گذشت یک سال از این ماجرا اولویت و فوریت با حل مسائل اقتصادی است اقتصاد ضعیف ابزاری دست مردم است که اگر درست نشود دوباره جرقه می‌زند شاید این بار سهمگین‌تر آتش بگیرد مسئله دیگر حل کردن اعتماد عمومی از دست رفته است با توجه به آنچه انتخابات مجلس را پیش رو داریم لازم است برای مشارکت عموم، سطح اعتماد عمومی کمی بالاتر رود.

هنوز زخم آزادی بر تن ایران مداوا نشده است، تمام ماجراها ادامه سناریوی تکراری بود و آغازگر بعد ضد فرهنگی بر جامعه است؛ ایران سرزمین کودتای مخملی نیست ماجرا از آنچه که به نظر می‌آمد سریع جمع شد اما شاید سال‌ها تاوان آزادی‌خواهی نادرست را بدهیم زمانی که دولت تعریفی از آزادی برای ملت، برای قلب تپنده جامعه، همان دانشجو را نداشته باشد چشم ها به زبان شکارچی دوخته می‌شوند که تعریف آزادی را بشنوند.

لینک کوتاه : https://anaj.ir/?p=73806
  • نویسنده : ایران سرزمین کودتای مخملی نیست

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.