گروه فرهنگ و جامعه آناج؛ مهدی نعلبندی/ یکی از سجیههای شهید سید مرتضی آوینی جسارت و شجاعت او در بیان نظر است. او چه در یادداشت ها و مقالات و نقدهای سینمایی و چه در یادداشتهای موردی و عمومی خود از شنا کردن بر خلاف مسیر رود واهمه نداشت. چه در ساحت نظر که تعاریف مرسوم و مقبول بسان وحی را برنتافت و نقدشان کرد و تعریفی نو ارایه داد، و چه در ساحت عمل که در اوج اقتدار شبه روشنفکران دولتی در وزارت ارشاد دهه شصت، آوینی آن را وزارت فخیمه خواند و به نقد جدی گفتمان رسمی وزارت ارشاد جمهوری اسلامی برخاست.
از دیر باز و حتی اکنون نیز همان تعریف ظرف و مظروف و پیام و مخاطب در باب رسانه کاربرد دارد. آوینی این دیدگاه را رد میکند و رسانه را ظرفی خالی و میت و مطیع نمیبیند. او میگوید که تکنیک همان محتواست و با این تعریف دو سره، رسانه نه ظرفی خموش و مرکبی راهوار که ابلیسی سرکش و چموش خواهد بود و ذات خود را بر تو تحمیل خواهد کرد. با چه؟ با تزیین. لَازَيّنَنَّ لَهُم فِى الارضِ ولَاغوِيَنَّهُم اجمَعين.
آوینی معتقد است که غرب، تنها واقعیت موجود در جهانِ سده اخیر است و نظام معنایی زاییده از نظام جهانی و تعاریف و قوالب آن به تلقی واحدی از هنر و ادب میانجامد که در این انسیکلوپدی، معنای هر چه را بجویی به غرب و سلطهاش خواهی رسید. و با همین نگاه است که او پروسترویکای گورباچف را بازگشت به اصالت اومانیسم میبیند. تعاریف اندیویدوالیزم و کالکتیویزم متعارف نیز موید همین دریافت آوینی است که سوسیالیسم تجلی مصداق جمعی اومانیسم است و لیبرالیسم تجلی فردی این تمدن فاوستی.
حال راه گریز از این نظام معنایی واحد چیست؟ من میگویم جز تسلیم هیچ. البته اگر گریز را برگزینیم. اما راه تسخیر ذات رسانه را شهید آوینی در استحاله میداند. ببینید: “این «استحاله» منوط به معرفتی کافی و وافی است که ما را از فریب خوردن و بخصوص از افتادن در تله توسعهگرایی و تکنوکراسی _که ضرورتاً ملازم با یکدیگر هستند_ باز دارد.”
استحاله چیست؟ بگذارید عرف فقهیاش را بگویم. “دگرگونی و تحوّل شراب به سرکه را انقلاب میگویند.” رسیدن از تخمیر به استحاله جز در سایه شناخت میسور نیست و ذات شراب و سرکه اگر چه هر دو از انگور و خرما و سیب و کذا باشند، لیکن هم تاثیراتشان و هم حکم فقهی طهارت و نجاست و خورندهاش علی حده است.
باز هم خواهم نوشت از آوینی.
