گروه فرهنگ پایداری آناج؛ یکسال از سختترین روز چند دهه اخیر میگذرد. یومی که یکی از بزرگ مردان و تاثیرگذارترین انسانها در تاریخ و جهان اسلام، بخاطر عداوت و حقد شیاطین، به عالی ترین درجه انسانی نائل گشت و یک جهان را در غم از دست دادن خود به سوگ نشاند.
13 دی ماه 98 تا قرنها بعد و تا دنیا دنیاست، روز ننگین برای زورگویان و نامردان عالم و روز وصال برای عاشقان شهادت است. حاج قاسم بزرگ در این روز، شهد شهادتی را که سالیان سال در جستوجوی آن بود، چشید و یک امت را خمار چشمان خود گذاشت و رفت.
قلم زدن برای کسی که همه وجودش مالا مال از خدا و ائمه معصومین بود، کار هیچ کسی جز اولیای الهی نیست اما نوشتن از او برای ثبت در تاریخ، ضروری است. حاج قاسم، در زمان حبات خود رشادتهایی انجام داده که نظیر آن را شاید فقط در کتاب ها بشود، خواند.
سردار مصطفی محمدی، فرمانده تیپ زرهی امام زمان(عج) و از فرماندهان رزمندگان جبهه مقاومت و از همرزمان حاج قاسم در سوریه و عراق، در گفتوگو با خبرنگار آناج، به نقل خاطرهای از سردار شهید حاج قاسم پرداخته است.
او در این مصاحبه به دقایقی از رشادت و بی باکی حاج قاسم اشاره دارد که بدون هیچ محافظی در فاصله 200 متری داعشیها شخصا حضور یافته و به بررسی میدانی صحنه جنگ مبادرت میورزید.
محمدی اینگونه روایت میکند: یک روز حوالی ظهر، وقتی از خط مقدم به سمت عقب برمیگشتم، دیدم تیم حفاظتی حاج قاسم دنبال ایشان میگردند. وقتی مرا دیدند، پرسیدند حاجی را ندیدهای؟

گفتم: حاجی را شما باید ببینید نه من! گفتند: لحظهای غفلت کردیم و اکنون رفته است و واقعا نگران هستیم. من به تیم محافظان سردار سلیمانی گفتم، در این منطقه مکانی است که ایشان را یکی دوبار در آنجا دیدهام. آن مکان هم واقعا خطرناک بود.
همراه تیم حفاظت حاج قاسم با سرعت به سمت آن منطقه رفتیم. در ابتدای ورود به آن منطقه مرکز نگهبانی مانندی توسط سوریها ایجاد شده بود. جوان بیست و یکی دوسالهای نگهبانی میداد.
از او پرسیدم، از طرف ما کسی از اینجا عبور کرده است؟ با حالتی خیلی ساده گفت: آقا قاسم را میگویی؟ گفتم: بلی، حاج قاسم. گفت: بلی از اینجا یک موتوری برداشت و جلو رفت!
ما به سرعت سمت حاج قاسم رفتیم و دیدیم که دوربین و خودکار به دست درحال رصد مواضع تکفیریهاست. شاید باورتان نشود اما فاصبه حاج قاسم با تکفیری ها تنها 200 متر بود. رزمندگانی که آنجا حضور داشتند و این صحنه را میدیدند، وقتی سردار را شناختند، حیرت کرده بودند!
انتهای پیام/
