• امروز : پنجشنبه, ۲۷ آذر , ۱۴۰۴
  • برابر با : Thursday - 18 December - 2025

ضیافتی به افتخار تولد «دوباره باهم بودن»

  • کد خبر : 108333
  • ۲۷ آذر ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۰
ضیافتی به افتخار تولد «دوباره باهم بودن»
شب چله جشنی است برای زاده شدن دوبارهٔ «با هم بودن» تا به ما بیاموزد که در بلندترین سیاهی شب ها نیز پیوند با خانواده محکم ترین ریسمان هویتی ماست.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «آناج»، در آن دم که خزان، آخرین برگ سپیداران را به وادی نیستی می‌سپارد، مردمان این سرزمین، به بهانه عبور از بلندترین سیاهی سال در دل سوز زمستان، نمادی از تمدن و فرهنگ هزاران ساله خود را با روشن‌ترین نقش ها و رنگ ها تصویر می کنند، تصویری از درهم تنیدگی «بود و نبود» آدمی با ماهیتی بنام «خانواده».

چله گجه سی، بیش از آن که جشنی برای طلوع مهرِ تابان در سحرگاه بلندترین شب سال باشد، ضیافتی است به افتخار زاده شدن دوبارهٔ «با هم بودن»، هنگامی که سوز سردِ سرمای زمستان، پنجره‌ها را می‌بندد، گرمای خانواده دری از مهر و صفا را به روی دل‌ها می‌گشاید، گِرد هم بودن در حصار این شب، پادزهری است بر فراموشی و غربت روزمرگی و سنت‌های این شب چون رشته‌های نامرئی، نسل‌های دور و نزدیک را به گرد تودهٔ مهر خانواده می‌کشد.

حافظ و شاهنامه خوانی شب یلدا تنها نقل قصه و گرفتن فال نیست؛ انتقال خِرَد و هویت است، پدربزرگی که با یادِ حماسه‌ های فردوسی چشمانش برقی از غرور می‌زند،گ و مادربزرگی که در پیچ و خم غزل‌های حافظ، گلایه‌های عاشقانه‌ اش را زمزمه می‌کند، گنجینه‌هایی زنده‌ اند که در شب یلدا غبار از چهره هایشان زدوده می‌شود و شنیدن این روایت‌ها، کودکان دیروز را با ریشه‌ هایشان آشتی می‌دهد و نوجوانان امروز را از بی‌ ریشگی می‌رهاند.

مهمانی رنگین این شب با انارِ یاقوتی و هندوانهٔ سرخ، تنها برای طعم و رنگ نیست؛ برای اشتراک نعمت و تقسیم شادی است: دستانی که در پوست کندن میوه‌ها شریک می شوند، نگاه‌هایی که در انتظار شیرینی یک مزه به هم می رسند و قهقهه‌ هایی که از ترش‌ رویی یک انار نارس برمی‌خیزد، همه و همه تار و پود یک خاطرهٔ مشترک را می تنند؛ خاطره‌ای که سال‌ها بعد، تنها یک طعم یا یک بوی آشنا می‌تواند دفتر آن را دوباره بگشاید.

در جهان شتاب‌زدهٔ امروز که گاه دیوارهای خانه نیز به قفس تنهایی بدل می‌شود، یلدا فرصتی استثنایی است، فرصتی برای آن که چراغ‌ها را کمی کم‌ کنیم، گوشی های هوشمندمان را که هوش و حواسمان به زندگی را ربوده اند، به کناری نهیم و در نور آرام شمع‌ها و گرمای حضور یکدیگر، صورت‌هایمان را کمی واضح تر از قبل ببینیم، فرصتی برای گفت‌وگوهایی که در هیاهوی روزگار گم شده‌اند، برای پرسیدن احوالی بی عجله و شنیدن پاسخ‌ هایی بی شتاب.

یلدا به ما می‌آموزد که طولانی‌ترین شب‌ها نیز به پایان می‌رسد و سپیده‌ ای در کار است، اما آن چه این انتظار را شیرین و این گذر را تاب‌ آور می‌کند، دست‌ هایی است که در دست یکدیگرند، تا دریابیم در این شب، پیوندهای خانوادگی را نه با زنجیر عادت، که با ابریشم محبتی ناب استوارتر و عشقی را تجربه کنیم که در جانِ در کنار هم بودن، جاویدان است.

انتهای خبر/

لینک کوتاه : https://anaj.ir/?p=108333
  • منبع : فارس

برچسب ها

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.