به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «آناج»، سالروز وفات حضرت امالبنین، تنها یک تقویم مناسکی نیست؛ روزی است برای بازخوانی جایگاه زنانی که در تاریخ ایمان و مقاومت، نقشی بیبدیل داشتهاند. حضرت امالبنین نه صرفاً مادر چهار شهید، که نماد مادری آگاه، همسری بصیر، و زنی است که فهم او از ولایت، تربیت او را به الگویی پایدار برای همه نسلها بدل کرده است. امروز، مادران و همسران شهدا وارثان همین سنت معنویاند؛ سنتی که در آن عشق، عقل، صبر و مجاهدت در هم تنیده میشود و شخصیتی میسازد که توانایی دگرگونی جامعه را دارد.
در ساحت نخست، این بانوان در خانواده نقشهایی بر عهده گرفتند که از نظر تربیتی و روانی کمنظیر بوده است. بسیاری از شهدا، از لحظه شکلگیری شخصیت تا روزی که راهی میدان شدند، در دامان مادرانی تربیت یافتند که ایمان را با عمل و ارزشها را با تجربه به آنان آموختند. آنان مادرانی بودند که تربیت را نه صرفاً وظیفهای روزمره، بلکه یک رسالت الهی میدیدند؛ رسالتی که نتیجهاش انسانهایی شد که برای حقیقت، عدالت و دفاع از وطن از عزیزترین دارایی خود گذشتند. همسران شهدا نیز با همراهی آگاهانه و تحمل رنجهای ناشی از دوری و ناامنی، آرامش روانی و معنوی لازم را برای مردانی فراهم کردند که مأموریتهای بزرگتر از زندگی شخصیشان داشتند.
در ساحت دوم، نقش اجتماعی این بانوان، به ویژه پس از شهادت عزیزانشان، نقشی حماسی و تبیینی است. آنان از درون داغ دیدهاند اما سخنشان بوی تسلیم نمیدهد؛ بلکه روایت مقاومتی است که عمق ایمان را نشان میدهد. این زنان، حامل حافظه جمعی یک ملتاند. سخنرانیهایشان، حضورشان در جمعها، روایتهایشان از زندگی شهید، و حتی سکوتشان در بزنگاهها، همگی موتور محرکی برای تربیت اجتماعی و آگاهیبخشی عمومی بوده است. جامعه هنگامی معنای ایثار، مسئولیتپذیری، و مقاومت را بهدرستی درک میکند که صدای این زنان را با دقت و احترام بشنود.
تجربه این بانوان، یک سرمایه تربیتی و اجتماعی است؛ سرمایهای که اگر مورد توجه قرار گیرد میتواند شکافهای اخلاقی، هویتی و حتی معرفتی جامعه را ترمیم کند. آنها آموختهاند چگونه در اوج رنج، امید را حفظ کنند؛ چگونه در برابر هجمههای فکری، بصیرت خود را نگه دارند و چگونه با زیست فردیشان ارزشها را منتقل کنند، نه فقط با زبان.
از این رو، مسئولیت جامعه در برابر مادران و همسران شهدا مسئولیتی دو سطحی و در عین حال متقابل است. نخست، تکریم واقعی این بانوان. این تکریم نباید به مراسمهای نمادین محدود شود؛ بلکه باید در قالب حمایتهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و به رسمیت شناختن نقش آنان در ساخت زیربنای معنوی کشور محقق گردد. دوم، بهرهگیری هوشمندانه از ظرفیت تربیتی آنان. این تجربهها میتواند در آموزش نسل جدید، در تقویت روحیه ملی، در روایتسازی درست و در حفظ مسیر جامعه اثرگذار باشد. غفلت از این ظرفیت یعنی نادیده گرفتن گنجی که دیگر جوامع برای بهدست آوردنش هزینههای هنگفت میپردازند.
امروز اگر از مادران و همسران شهدا سخن میگوییم، سخن از زنانی است که با ایمان عمیق خود، نظام ارزشی جامعه را حراست کردند؛ زنانی که معنای صبر، معنای پایداری و معنای مسئولیت را برای ما مجسم کردهاند. تکریم آنان فقط ادای دین به گذشته نیست؛ بلکه برافراشتن چراغی است برای آینده، چراغی که میتواند نسلهای بعدی را از سردرگمی نجات دهد و در مسیر حقیقت نگه دارد.
انتهای خبر/
