به گزارش خبرنگار سرویس اقتصادی پایگاه خبری تحلیلی «آناج»، محمدعلی متفکرآزاد در گفتگویی که قسمتهای پیشاز این داشت به موضوع بررسی ابعاد مختلف کار و اهمیت آن در مبانی اسلامی و همچنین دوگانه اقتصاد مقاومتی و لیبرالی و بیتوجهی به الگوی بومی اسلامی-ایرانی پیشرفت پرداخت.
حال در سومین و آخرین قسمت از این گفتگوی تفصیلی به بررسی موضوعاتی مانند افزایش بهرهوری و کم بودن دستمزدها و رشد فنآوری در اقتصادهای صنعتی سرمایهداری پرداختیم.
دکتر محمدعلی متفکرآزاد، استاد و عضو هیأت علمی گروه اقتصاد دانشگاه تبریز، با تأکید بر لزوم افزایش بهرهوری نیروی کار، خواستار اجرای سیاستهای مهارتافزایی و مشارکت کارگران در سود بنگاههای تولیدی شد.
وی با تبیین جایگاه واقعی کارگر در چرخه اقتصاد، معتقد است کارگر خلاق و عامل اصلی تولیداست پرداخت به او باید متناسب با اثرگذاری او در تولید و تامینکننده زندگی رو به رشد او و خانوادهاش باشد؛ او کالاهای مورد نیاز مردم را تولید میکند باید به او بهعنوان سرمایه اصلی نگاه کرد.

آناج: در مورد ترکیب بهینه عوامل تولید در اقتصاد چه نظری دارید؟
دکتر متفکرآزاد: در علم اقتصاد، آنچه اهمیت دارد این است که تولیدکننده بتواند ترکیب بهینهای از عوامل تولید را با توجه به قیمتهای نسبی انتخاب کند. اما در جهان سرمایهداری برخورد با کارگر استثمارگونه و آرزوی اضطرار است.
آناج: منظورتان از «ترکیب بهینه» چیست؟
دکتر متفکرآزاد: منظور از ترکیب بهینه این است که تولیدکننده بتواند با توجه به قیمتهای موجود نیروی کار و سرمایه در بازار، یا با کمترین هزینه، سطح معینی از محصول را تولید کند، یا با هزینهای مشخص، بیشترین سطح تولید را داشته باشد.
باید بهرهوری را افزایش داد، نه اینکه دستمزد را سرکوب کنند
آناج: برخی کارفرمایان میگویند بهرهوری نیروی کار پایین است. پاسخ شما چیست؟
دکتر متفکرآزاد: گاهی این ادعا درست است که بهرهوری نیروی کار در حدی مشخص است و بیشتر از آن پرداخت برایشان صرفه اقتصادی ندارد. پاسخ به این ادعا روشن است: باید بهرهوری نیروی کار را افزایش داد.
در بندهایی از سیاستهای اقتصاد مقاومتی و همچنین در بیانات مقام معظم رهبری، بر اهمیت دورههای مهارتافزایی تأکید شده است. اگر دولت این دورهها را برای شرکتهای کوچک و متوسط برگزار کند و شرکتهای بزرگ نیز خود در این مسیر سرمایهگذاری کنند، مهارت نیروی کار افزایش مییابد و در نتیجه تولید بیشتر خواهد شد که نتیجه آن هم به سود تولیدکننده خواهد بود و هم به نفع کارگر.
آناج: یعنی با افزایش مهارت، پرداخت دستمزد بالاتر هم توجیه دارد؟
دکتر متفکرآزاد: دقیقاً. در این صورت، پرداخت دستمزد بالاتر برای کارفرما نیز توجیهپذیر میشود. اما متأسفانه برخی از کارفرمایان هیچ تلاشی برای ارتقای بهرهوری نیروی کار خود نمیکنند و در عین حال، از صرفهنداشتن دستمزدهای بالاتر گلایه دارند.
راهکار عملی: مهارتافزایی، کلید تحول تولید
دکتر متفکرآزاد: پیشنهاد مشخص این است: برای نیروی کار دورههای مهارتافزایی برگزار کنید. میتوانند از حمایتهای دولتی بهرهمند شوند. لازم نیست همه هزینهها را خودشان پرداخت کنند.
با بهروزرسانی تجهیزات و ارتقای مهارتها، بهرهوری افزایش مییابد، تولید بیشتر میشود، صادرات رشد میکند، اشتغال افزایش پیدا میکند و در نهایت، رونق اقتصادی حاصل وپول ملی تقویت خواهد شد.

عادت به بازار داخلی باید تغییر کند
دکتر متفکرآزاد: باید توجه داشت که بخشی از بخش خصوصی، – تاکید می کنم که « بخشی» از بخش خصوصی ما – به دلیل بهرهمندی از حمایتهایی مانند تعرفههای گمرکی، به فروش محصولات خود در بازار داخلی عادت کردهاند و انگیزهای برای صادرات ندارند. این رویکرد نیازمند اصلاح است. این «بخش» باید افق دید باز تری داشته باشند؛ به بازار های صادراتی هدف و رقابت بارقبا در آن بازار ها بیندیشند.
در مقایسه با رقبای خارجی از انرژی ارزان بهرهمند هستند. البته نظام بانکی ما هم باید در خدمت تولید باشد که متاسفانه در موارد بسیاری جنین نبوده است.
آناج: درباره راههای مهارتافزایی کارگران چه نظری دارید؟
کارگر باید در سود کارخانه شریک باشد
دکتر متفکرآزاد: نهاد فنیوحرفهای میتواند یکی از نهادهای کلیدی در ارتقای نیروی کار و افزایش بهرهوری باشد. این ارتقا از یکسو منجر به بالا رفتن کیفیت و بازدهی کار میشود و از سوی دیگر، برای کارفرما نیز صرفه اقتصادی دارد تا دستمزدها را افزایش دهد.
کارگران از اقشار مستضعف جامعهاند و هنوز بسیاری از نیازهای مصرفی آنان تأمین نشده است؛ به عبارت دیگر، «میل نهایی به مصرف» در این قشر بالا است. بنابراین، هرگونه افزایش درآمد، به جای پسانداز، به مصرف کالاها و خدمات اختصاص مییابد. این مصرف بیشتر، بهویژه چون از تولیدات داخلی خواهد بود، باعث افزایش تقاضا و در نتیجه رونق تولید میشود.
سود کارخانه تنها برای سرمایهدار نیست
دکتر متفکرآزاد: وقتی یک واحد تولیدی در بازه زمانی مانند شش ماه یا یک سال به تولید کالا میپردازد، طبیعتاً با مجموعهای از هزینهها مواجه است؛ از جمله هزینه مواد اولیه، سرمایه، دستمزد کارگران و سایر هزینههای جاری. مجموع این هزینهها، هزینه تمامشده کالا را تشکیل میدهد. حال اگر تولیدکننده، سود خود را بر این هزینهها اضافه کند، قیمت نهایی محصول (قیمت عرضه) بهدست میآید.
پیشنهاد ما این است که بهعنوان یک طرح پایلوت (آزمایشی)، درصد مشخصی از این سود خالصربه عنوان سهم کارگران در نظر گرفته شود. تأکید میشود که این به معنای تقسیم کل سود نیست، بلکه تنها درصدی از آن به کارگران اختصاص داده میشود.

این اقدام میتواند پیامدهای مثبتی به همراه داشته باشد، از جمله: افزایش انگیزه نیروی کار، ارتقای بهرهوری، رشد تولید، افزایش کیفیت محصولات، و در نهایت، فروش بیشتر و رونق اقتصادی؛ جهش صادراتی و تقویت پول ملی.
آناج: در مورد نقش نیروی کار در کشورهای صنعتی چه میگوئید؟
دکتر متفکرآزاد: در کشورهای صنعتی غربی، با وجود پیشرفت تکنولوژی، تجهیزات و ماشینآلات را بهراحتی میتوانند جایگزین نیروی انسانی کنند. مثلاً یک لیفتراک در کارخانه میتواند کار ۲۰ کارگر را انجام دهد. اما سؤال اینجاست: چرا با وجود این امکان، باز هم کارگر استخدام میکنند؟
پاسخ روشن است؛ وقتی کارگر مشغول به کار است، اولاً تولید انجام میشود و ثانیاً با دستمزدی که دریافت میکند، همان کالاهای تولیدشده را میخرد. اگر کارگری نباشد که حقوق بگیرد و قدرت خرید داشته باشد و کلا بخرد، حتی اگر تولیدی با ماشینآلات انجام شود، آن کالاها را چه کسی باید بخرد؟
اقتصاد فقط با تولید نمیچرخد، بلکه با مصرف هم زنده است. و مصرفکنندهی اصلی همان کارگریست که در چرخهی تولید حضور دارد.
نگاهمان به کارگر را تغییر دهیم
دکتر متفکرآزاد: ما باید باید این نگاه را داشته باشیم که پرداخت به نیروی کار فقط یک هزینه نیست؛ بلکه خودش یک آورده است برای تولید. وقتی کارگر کار میکند، تولید انجام میشود و نیازی به آوردهی دیگری نیست. حضور او در تولید، هم ارزشآفرینی است و هم تضمینی برای تداوم بازار مصرف.
مشارکت کارگران در سود کارخانهها و افزایش دستمزد آنان، در راستای عمل به دستورات اسلام، اجرای عدالت اجتماعی، تحقق اهداف انقلاب اسلامی و اسناد بالادستی، امری ضروری است که نه فقط به نفع کارگران بلکه به نفع کارفرمایان و کل جامعه است.چرا که موجب افزایش درآمد، افزایش مصرف، رونق تولید میشود.
با اجرای چنین سیاستهایی، نخستین نتیجه این خواهد بود که کارگران انگیزه بیشتری برای کار با جدیت و مسئولیتپذیری پیدا میکنند. با فرض اجرای دورههای مهارتافزایی برای کارگران، دومین نتیجه آن خواهد بود که بهرهوری عامل نیروی کار افزایش مییابد. سومین نکته نیز به بهبود وضعیت معیشتی کارگران مربوط میشود که حق انسانی آنان است.
انتهای خبر/
